من یک فوتبالیست زمین خاکی هستم!

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

مقداری پول پیدا شده !

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

در مدارس غیر انتفاعی ، علم بهتر از ثروت نیست!

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

هزار توی آموزش و پرورش

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

فوتبال و پوپولیسم

پوپولیسم (populism  )  در لغت به معنای  پشتیبانی از حزب مردم می باشد و از دیدگاه جامعه شناسی پوپولیسم به عام گرایی معنا میشود و پوپولیست کسی است که برای رضایت عام فعالیت میکند ، پوپولیست نخبه ستیز است زیرا عوام را بر نخبگان ترجیح میدهد.

پوپولیسم بیشتر در ادبیات سیاسی به کار می رود اما در سایر فعالیت های اجتماعی و فرهنگی نیز معنا و مفهوم می یابد. پوپولیسم مقطعی و گذرا است و پایداری زیادی ندارد. با موجی می آید و با موجی می رود. مسایل بسیاری در کشور تحت تاثیر پوپولیسم قرار دارند که یکی از بارز ترین مصادیق آن فوتبال می باشد. فوتبال در کشور ما پوپولیستی است یعنی با نظر و سلیقه عوام و قاطبه ملت پیش می رود نه بر مبنای اصول صحیح مدیریت. مدیریت در فوتبال کشور ما هیجانی و احساساتی است. البته ریسک پذیر بودن و میدان دادن به نیروهای جوان و جویای نام باعث پیشرفت و تعالی فوتبال می شود ولی این عمل در کنار مدیریت صحیح و غیر هیجانی رنگ پیشرفت به خود می گیرد نه با مدیریت شتابزده و پوپولیستی.

نشانه های پوپولسیت در فوتبال ما چنان عمیق و آشکار است که به راحتی نمی توان آن را از فوتبال کشور زدود. این تفکر خطرناک باعث شده در سال های اخیر فوتبال ما از فوتبال کشور هایی که عمر آنها از عمر برخی ورزشگاه های ما کمتر است ، عقب تر بماند. نتیجه گرایی و بازیکن سالاری از عوارض خطرناک این پدیده می باشد و مربیان و مدیران به هیچ عنوان قادر نیستند در مقابل این خواسته هوا داران عکس العمل منطقی نشان دهند و بازیکن سالاری از تبعات نتیجه گرایی می باشد. از جمله نشانه های پوپولیسم در فوتبال می توان به موارد زیر اشاره کرد:

پرداخت و دستمزد های بی حساب و کتاب :

در علم اقتصاد دستمزد به مبلغی معین اطلاق می شود که در قبال انجام کاری مشخص در مدت زمان معین به افراد پرداخت می شود.

اما در فوتبال کشور ما دستمزد ها هیچ تناسبی با سطح یا کیفیت کار بازیکنان ندارد و همه ادعای دریافت های میلیونی دارند. هر چند در دو سال اخیر قانون عجیب سقف قرار داد ها باب شده است ولی عجیب تر اینکه در این دو سال همه بازیکنان سقف قرار داد ها را رعایت کرده اند!

اظهار نظر های غیر منطقی و اغراق آمیز :

در کشور ما تنها تیم هایی که بیشترین طرفدار را دارند تیم های استقلال و پرسپولیس هستند که متاسفانه بیشتر از سایر تیم ها در معرض تفکر خطر عوام گرایی قرار دارند و از آنجا که بازی و مربیگری در این تیم ها باعث کسب شهرت و در آمد ببیشتر می شود ، بازیکنان و مربیان این دو تیم بعضاً اظهار نظر هایی احساسی و غیر منطقی می کنند که با واقعیت فاصله دارند و دستیابی به آنها در شرایط طبیعی غیر ممکن است ، اما از آنجا که بقا در این دو تیم ارزش دارد ، دست زدن به هر ترفندی توجیه دارد و در واقع هدف وسیله را توجیه می کند. البته در سایر تیمها نیز این نوع ادبیات اغراق آمیز دیده می شود ولی به دلیل کمتر پرداختن به سایر تیم ها این اظهار نظر ها کمتر به چشم می آید. دادن قول قهرمانی ، جلوگیری از سقوط ، مقصر دانستن سایرین در شکست ها و ... بخشی از این قبیل اظهار نظر ها می باشند که به کرات از مربیان می شنویم که به چند نمونه از این آنها اشاره می کنیم: آقای دایی قبل از بازی با تیم های حریف در جام باشگاه های آسیا عنوان می کرد که در همان نیمه اول کار را تمام می کنیم ولی باخت یا تساوی نصیبشان می شد. اگر پنالتی به نفع پیروزی در آسیا گرفته نمی شد ، ایشان نداشتن نفر در کنفدراسیون آسیا را علت ناداوری می دانست ولی وقتی در تاشکند گل صحیح ازبک ها مردود اعلام شد و داور  یک پنالتی مسلم هم به ضرر پیروزی نگرفت ، ایشان عدم دقت در ضربات آخر را علت نتیجه نگرفتن اعلام کرد. آقای مظلومی در جایی فرموده اند : سال بعد( یعنی امسال) قهرمان ایران و آسیا می شویم! این نوع اظهار نظرات غیر منطقی و پیش بینی های غیر واقع از نشانه های فوتبال سنتی و احساساتی می باشد که در آن جلب رضایت تماشاگر بیش از هر چیزی مهم تر است.

استفاده از مربیان جوان و احساساتی :

استفاده از مربیان جوان که هنوز عرق بازگری شان خشک نشده یکی دیگر از نشانه پوپولیسم در فوتبال است. در واقع باشگاه ها سعی در استفاده از قوای کاریزماتیک این نیرو ها دارند غافل از این نداشتن تجربه ، کم سن و سال بودن مربیان جوان ، همبازی بودن با برخی از بازیکنان تیم در سال های نه چندان دور تاثیر کاریزمای این مربیان را تحت تاثیر قرار خواهد داد و این مربیان حتی در برخورد های خود با هم بازیهای سابق خود دچار مشکل می شوند چه برسد به دیکته کردن نکات علمی و فنی. آقایان تقوی ، مهابادی ، تارتار ، دائی ، پیروانی ، استیلی ، فکری ، گل محمدی ، عزیزی ، منصوریان و... بازیکنان غیور و دلاوری بودند که روحیه شهامت و جنگندگی آنها مثال زدنی بود ، ولی ورود زود هنگام آنها به عرصه مربیگری بعضاً از این چهره های محبوب چهره هایی نا آرام و خشن ساخت که  انصافاٌ اجل از شخصیت آنها بود. نمونه بارز آن علی دایی که می توانست با کسب تجربه مربیگری در میادین کوچک و بزرگ و بزرگتر ، با اقتدار وارد عرصه ملی شود ، اما با ورود زود هنگام به این عرصه و کسب یکی دو قهرمانی نصفه و نیمه و کمرنگ عملاً خود را از کسب دانش فنی محروم کرد. ( ترکیب تیم سایپا در سالی که سایپا قهرمان شد ، توسط مربی خارجی انتخاب شده بود و در سال بعد ایشان با تیم سایپا دوازدهم شد و قهرمانی با تیم پیروزی در 2جام حذفی که بیشتر شانس در جام حذفی حرف اول را می زند. )

 اسطوره ای که با 109 گل ملی آقای گل جهان شد و این  درحالی بود که در روز های اوجش ، کریم باقری پنالتی زن اول تیم بود ولی  پوشکاش (دومین گلزن برتر جهان  ) 26 گل از روی نقطه پنالتی به ثمر رسانده است . بماند که با طحال پاره و سر بانداژ شده در زمین برای آبروی ایران و ایرانی می دوید و تلاش می کرد. کاری که شاید امروز خیلی از جوانان سالم تیم  ملی انجام ندهند.

دادن القاب و عناوین بی حساب و کتاب :

از دیگر نشانه های فوتبال عوام گرایانه دادن القاب و عناوین بی حساب و کتاب به مربیان حتی بازیگران می باشد که به نوعی  منجربه تهییج افکار عمومی و بالا رفتن توقع تماشاگران می شود. القابی نظیر سلطان ، خان ، ژنرال ، سناتور ، امپراطور ، شهریار ، کمیسر ، گروهبان ، آدمیرال ، سردار ، موشک و هلی کوپتر و  ... که به صورت واگنی و فله ای به مربیان و بازیکنان اطلاق می شود باعث می شود نوعی بار روانی کاذب در افراد ایجاد شود و صد البته بازار گرمی هم برای صاحبان القاب در پی خواهد داشت. البته بیشترین سوء استفاده از این بازار گرمی ها توسط برخی نشریات زرد صورت می گیرد که خود مبدع این القاب هستند ، وگرنه بر همگان آشکار است بزرگانی نظیر پروین ، مرحوم ناصر حجازی ، عابد زاده و یا حتی علی دائی نیازی به این القاب پاکتی ندارند.

چشمک های صدا دار در محرومیت های مادام العمر :

بعد از گذشت 10 دوره از لیگ برتر بر همه آشکار شده است که ژست تنبیهات شدید و محرومیت های مادام العمر و جریمه های آنچنانی ، چشمک صداداری است که فدراسیون و کمیته به انضباطی  آنقدر آن را تابلو اجرا کرده اند که بازیکنان خارجی هم به توخالی بودن تهدیدات این دو نهاد پی برده اند. امروزه بازیکنان پی برده اند که بالاترین جریمه کمیته انضباطی جریمه ، جریمه نقدی است که با توجه به در آمد بالای بازیکنان ، کسی به زحمت نمی افتد. در فوتبال ما کسر امتیاز ، محرومیت مادام العمر ( مثل کره و چین) ، سقوط به دسته پائین تر و ... خنده دار به نظر می رسد مخصوصاً وقتی پای تیم های آبی و قرمز در میان باشد.

تابوی جریمه نقدی در فوتبال:

به راستی جریمه چند میلیون تومانی و دادن یک یا دو جلسه استراحت به اسم محرومیت می تواند جلوی  بی نظمی ها و خود سری های بازیکنان و مربیان را بگیرد؟ به نظر شما آیا نباید جریمه بازیکنی که چند میلیون تومان در یک فصل دستمزد می گیرد با میزان دستمزدش تناسب داشته باشد تا بازدارندگی ایجاد کند؟

آسیب شناسی فوتبال :

اما معضل فوتبال ما فقط سطحی نگری و عوام پسندانه مدیریت کردن نیست. معضلات عدیده ی دیگری بر روح فوتبال ما مستولی شده که به برخی از آنها اشاره می کنیم.

الف) نا مشخص بودن متولی اصلی فوتبال در مملکت

از دیگر معضلات چشمگیر فوتبال ما مشخص نبودن متولی اصلی فوتبال در مملکت است. سازمان تربیت بدنی ، سازمان لیگ برتر ، فدراسیون فوتبال ، هیات فوتبال تهران ، کمیته انضباطی و در راس همه فیفا . البته تولیت ورزش کشور دچار یک پدر خواندگی زیرزمینی شده که به هیچ عنوان به نفع ورزش کشور مان نیست. استفاده از مربیان و بازیکنان خارجی ضعیف در فوتبال نشان از فعالیت زیر پوستی یک مافیای بزرگ ورزشی دارد که به هیچ عنوان به صلاح ورزش و فوتبال مملکت نیست.

ب) جا بجایی بیش از حد بازیکنان

نکته دیگر در عقب ماندگی فوتبال ما  جابجایی‌ بیش از حد بازیکنان به دلایل عدیده مالی و غیر مالی می باشد. به طور مثال در لیگ برتر ایران 500 بازیکن فوتبال حضور دارند از میان این تعداد بازیکن 40 تا 50 درصد آنها در فصل نقل و انتقالات دچار تغییرات می‌شوند و این باعث ضربه به تیم‌های لیگ می شود. همیشه تیم‌هایی که کمتر دچار تغییر و تحول می‌شوند نوسان کمتری در طول فصل خواهند داشت.

ج) سوء مدیریت در جذب بازیکن و مربی خارجی

استفاده از مربی و بازیکن خارجی در همه جای دنیا معمول و مورد پسند است. در صورتی که استفاده از این نیرو ها باعث پشتوانه سازی  و بستر سازی مناسب برای نسل بعد شود و سعی شود هر سال از تعداد آنها کاسته شود.از سویی باید بازیکنانی خریداری شوند که به نوعی تاثیر گذار و کلیدی باشند. اما برخی از این بازیکنان که در سال های اخیر وارد کشور شده اند در حد بازیکنان تیم محلات نیز نبودند. نمونه آن دی کارمو بازیکن محبوب افشین قطبی که الان در برزیل پرنده فروشی دارد.

این  تجارت زیرزمینی و پدر خواندگی در فوتبال یا به عبارت دیگر مافیای فوتبال ،  رانت خواری را توسعه می دهد  و بودجه بیت المال به جیب دلال ها و رانت خوار ها سرازیر می کند.

د) بی‌ثباتی مدیریت به دلیل دولتی بودن باشگاه‌ها

علی رغم ضرب الاجل فیفا درباره حصوصی سازی فوتبال ، مالکیت در فوتبال ایران هنوز دولتی و سیاسی است. بنابراین مدیریت در باشگاه‌ها ثابت نیست و هیات مدیره نقش چندانی ندارند. مادامی که تیم های بزرگ بیشتر از منابع دولتی تغذیه می شوند ، تیم های بازیکن ساز کوچکتر  مثل ملوان ، فجر شهید سپاسی ، راه آهن و . . . زیر چرخ های مافیایی تیم هایی نظیر ذوب آهن ، سپاهان ، استقلال و پرسپولیس له می شوند چرا که بودجه های بی حساب و کتاب این تیم ها مبلغ قرارداد رحمتی را که در قابل قیاس با عابد زاده و حجازی نیست و سال های نوری با آنها فاصله دارد تا بیش از یک میلیارد تومان قرار داد می بندد.

و) داوری فوتبال

در این که داوری یکی از سخت ترین و پردغدغه ترین مشاغل دنیا می باشد شکی نیست. داور باید در کمتر از صدم ثانیه تصمیم بگیرد . گاهی اوقات داور باید همزمان 5 فاکتور کنترل نماید. (در زمان آفساید دارو باید توپ ، بازیکن ارسال کننده ، بازیکن دریافت کننده ، آخرین نفر حریف و کمک داور را کنترل نماید که با وجود داشتن دو چشم این فعل از نظر علمی غیر ممکن است) داوران کشور ما نیز از سالم ترین و پاک ترین داوران دنیا هستند و از آنجایی همه آنها علاقه به قضاوت در سطوح بالا دارند ، مسلماٌ آینده فوتبالی خود را با سوت زدن به نفع یک تیم خاص تباه نمی کنند . اما نکته اصلی در مورد قضاوت داوران ایرانی عدم اجرای قانون در برخی موارد خاص می باشد که دیگر از اشتباه داوری فراتر می رود. در واقع در برخی صحنه ها اشتباه داوری وجود ندارد اشتباه داور است که مسلماً اشتباه داور جزء فوتبال نیست. گاهی اوقات داور متوجه یک صحنه خطا یا اوت نمی شود. مثل همه داوران دنیا و این جزئی از فوتبال است .اما گاهی اوقات متوجه خطا می شود ولی قانون را ناقص اجرا می کند. به عنوان مثال در حالتی که بازیکن موقعیت صد در صد گل داشته باشد و روی او خطا شود ، اعلام پنالتی و اخراج بازکن خاطی محرز است. اما برخی داوران با توجه به جو ورزشگاه  ( مخصوصا اگر هوابی قرمز یا آبی باشد) پنالتی اعلام می کنند ولی از کارت زرد استفاده می کنند که دیگر به این «اشتباه داوری» نمی گویند و این « اشتباه در داوری» است که جزو آفت های فوتبال محسوب می شود.

ز) استفاده از فعل است به جای فعل بود !

ما همواره از بهترین تیم آسیا و بهترین تماشاگران دنیا صحبت می کنیم و جای بسی تعجب است. چرا که ما زمانی بهترین تیم آسیا بودیم و بهترین تماشاگر دنیا را داشتیم و اصرار در این امر جالب  است.

روزگاری تیم های عربی آرزوی بازی با ملوان و راه آهن را داشتند چه برسد به استقلال و پیروزی . امروز تیم ملی ما توان برد قاطع هیچ کدام از تیم های عربی را ندارد و باید با ترس و لرز با آنها بازی کنیم.

در مقدماتی بازیهای جام جهانی امارات به همه تیم ها  باخت و از هشت بازی یک امتیاز گرفت آن هم از تیم ما  ( بماند که جواد خیابانی در شب گزارش آن را یک تساوی با ارزش در خانه حریف نامید!)  فوتبال ایران در آسیا از قدرتمندترین فوتبال ها بود  اما در سال های اخیر مسائلی به وجود آمد که باعث شد فوتبال درجا بزند. درباره تیم ملی نیز همین طور بود و باید گفت که این مسائل باعث می‌شود فوتبال ایران روند نزولی داشته باشد چون مناسبات فوتبال ایران حرفه‌ای و بین‌المللی نیست و فقط مناسبات داخلی دارد.

ز) عدم پشتوانه سازی

چندی قبل در تیتر اول نشریه صبح زاهدان خواندم ورزشگاه 15 هزار نفری زاهدان افتتاح شد. هفته بعد همین نشریه تیتر زد – حالا تیم می خواهیم ! –

به نظر شما استانی که مهد کبدی است و یا بهترین دونده ها را دارد بدون پشتوانه می تواند وارد لیگ برتر شود. نمونه اش  را در استان کرمانشاه دیدیم . استانی که مهد کشتی است و با شیرین فراز کرمانشاه آبروی فوتبال مملکت را هم برد و در بعضی بازیها لقب 6 تایی ها و 5تایی ها  گرفت.

خرید تیم بدون پشتوانه سازی ، یعنی ضربه به فوتبال آن استان یا شهر .

اصلا خرید و فروش یک تیم معنا ندارد. مثل این که شما درس بخوانید و کنکور قبول شوید ولی صندلی خود در دانشگاه را به پسر پولدار همسایه بفروشید.فوتبال بدون پشتوانه یعنی تیم ملی ضعیف. فوتبال بدون پشتوانه یعنی حذف هر چهار تیم از بازیهای آسیایی. فوتبال بدون پشتوانه یعنی رده ششم آسیا .

 

و) تضاد فوتبال دولتی با درآمدزایی

در تمام دنیا فوتبال در چرخه اقتصاد نقشی اساسی دارد.در کشور ما  ورزش به ویژه فوتبال در انحصار مالکین دولتی است . چون افراد دیگری سرمایه گذاری می کنند در نهایت در تصمیم‌ها نیز دخالت خواهند کرد و این سودآوری میسر نخواهد شد.

وقتی فوتبال کشورهای اروپایی مانند اسپانیا، آلمان و ایتالیا را بررسی می‌کنیم خواهیم دید فوتبال در این کشورها جزء گزینه های سودآوری اقتصادی است. اما متاسفانه در ایران نه تنها این سودآوری وجود ندارد بلکه هیچ اجازه‌ای هم داده نمی‌شود که نزدیک این موضوع برویم و روز به روز

هزینه‌ها بالا می‌رود اما درآمد باشگاه ها کاهش می‌یابد و این ناهماهنگی باعث ضربه به فوتبال خواهد شد. باشگاه‌ها باید برای درآمدزایی آزاد شوند تا زمانی که ابزار درآمد را در اختیار نگیریم مصیبت درآمد خواهیم داشت.

اگر باشگاه‌ها درآمدزا شدند مقداری از این درآمد را به فدراسیون خواهند داد. آزاد کردن باشگاه‌ها برای درآمدزایی باعث حرکت چرخ فوتبال در کشور خواهد شد. در دنیا فوتبال حرفه‌ای به دولت‌ها مالیات می‌دهد که دولت‌ها هم از این مالیات به ورزش همگانی در جوامع کمک می کنند، اما در ایران کاملاً برعکس است. پول از ورزش همگانی گرفته می‌شود و به باشگاه‌ها داده می‌شود و از ورزش همگانی درآمدزایی صورت می‌گیرد. به طور مثال یک استخر را از پول بیت المال احداث می‌کنند و به بخش خصوصی اجاره‌ می‌دهند و افراد آن منطقه باید پول را به آن بخش خصوصی بدهند و کاملاً یک سیکل برعکس در ایران طی می‌شود که نه تنها مانع رشد باشگاه‌ها و فوتبال می‌شود بلکه رشد ورزش شهروندی را هم می‌گیرد.

فروش امتیاز بازی ها به تلویزیون نیز یکی از بخش های قابل بحث در اقتصاد فوتبال است. فوتبال اگر چه یکی از پردرآمدترین رشته های ورزشی است، اما مخارج هنگفتی را نیز باید صرف نگهداری آن کرد. یکی از پرخرج ترین بخش های فوتبال ورزشگاه هاست، مکانی که تابلوهای تبلیغاتی به زیباترین شکل در آن آذین شده است. خرید بازیکنان نیز یکی از پرخرج ترین و به نوعی پردرآمدترین قسمت های تیمداری و فوتبال است. زمانی که در رشد سالیانه اقتصاد فرانسه فوتبال ۳ درصد تأثیرگذار است، نمی توان از کنار آن به راحتی گذشت. باشگاه های بزرگی چون منچستر یونایتد یا رئال مادرید که نام باشگاه را برخود دارند ، جزو کارخانجات و بنگاه های  درآمدزا محسوب می شوند. در دنیای امروز نمی توان بدون حمایت شرکت های بزرگ و تبلیغ کالاهای روز به ورزش به ویژه، به فوتبال ادامه داد.. گردش پول در فوتبال امروز به گونه ای سیستماتیک شده که دیگر گریزی از آن نیست، فوتبال حرفه ای ما نیز بدون این نگاه هرگز قادر به ادامه زندگی نخواهد بود.

امروز فوتبال در سایه برنامه ریزی و مدیریت صحیح پیش خواهد رفت. بر همگان آشکار است که غنای فوتبال ما ریشه در فوتبال محلات ،  زمین های خاکی اطراف شهر ها و کوچه و پس کوچه ها  دارد. هدف زیر سوال بردن فدراسیون فوتبال نیست . هدف بزرگنمایی ریشه و اصالت فوتبال ماست که کمی در حق آن بی انصافی می شود و سعی داریم رشد نه چندان سریع و حلزونی  فوتبال مان را به چند لیگ نیم بند و نه چندان حرفه ای ربط دهیم . انصاف بدهیم که تعالی و غنای فوتبال در مدارس فوتبال که عملا مختص خانواده های پولدار می باشد هم  به دست نمی آید. مدارسی که به گفته هیات فوتبال تهران از 290 مدرسه فوتبال فقط 10 مدرسه مجوز رسمی دارند و بقیه هیچ گونه مجوز فعالیت ندارند.

حقیقتا اگر ورزش دیگری به جز فوتبال در این منجلاب فساد خرید و فروش و زد و بند های آشکار و غیر آشکار مربی و بازیکن و لیدر ، نتایج ضعیف مقدماتی و جام باشگاه های آسیا ، دعواهای قبلیه و فله ای مربیانی و بازیکنان تیم ملی داوری های عجیب ، حمایتهای آشکار و نهان  از تیم های آبی و قرمز و غیره می افتاد ، از اذهان عموم پاک می شد و دیگر هیچ. اما دلسوزی های بزرگان فوتبال و ریشه دار بودن این ورزش در شهر و روستاها و محلات آن را  هنوز سرپا نگه داشته است. بهتر مسئولین با درایت و دلسوزی بیشتر به این قضییه نگاه کنند و راه را برای عرض اندام دلاوران ایرانی در عرصه های مختلف آسیایی و جهانی بازکنند و اعتبار و آبروی اصلی فوتبال ایران را به کشور بازگردانند.


my photo

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.