اگر داری تو عقل و دانش و هوش...

ما ایرانی ها خود را انسان هایی سرشار از هوش و دانایی می دانیم و به این موضوع نیز افتخار می کنیم. در واقع شاید یکی از بزرگترین نعمات الهی داشتن عقل و هوش باشد ولی مهم تر از داشتن این موهبت الهی، توانایی به کارگیری آن در موقعیت های حساس یا غیر متعارف است؛ وگرنه در حالت عادی همه – حتی بچّه های خردسال- هم می دانند مثلاً آتش یا آب جوش خطرناک است و یا هنگام عبور از خیابان باید مواظب بود! اما متاسفانه در سال های اخیر در ستون حوادث روزنامه ها و جراید گاهی اوقات اخباری در خصوص کلاهبرداری و شیّادی در سطح جامعه مشاهده می شود که فاقد هر گونه پیچیدگی و دشواری در اجرا هستند و جای تاسف و تاثر دارد که برخی از هموطنان ما به راحتی فریب کلاهبرداران و شیادان را می خورند و اموال خود را از دست می دهند. هر چند در بسیاری موارد، مهارت شیّادان در جعل اسناد یا تکنیک های پیچیده به کار گرفته شده در کلاهبرداری، باعث فریب خوردن شهروندان – حتی شهروندان با تجربه و تحصیلکرده - می شود، ولی باید بپذیریم که در موارد بیشماری، ساده لوحی و رفتار یا برخورد سطحی و بچه گانه با مسائل و بدون تفکر، باعث شده تا خسران مادی یا حتی عرضی و جانی به هموطنان وارد شود. یکی از این کلاهبرداری های رایج و روتین که حتی از داخل زندان، از طریق تلفن انجام می شود، شیوه انتقال وجه از طریق کارت بانکی و استفاده از زبان انگلیسی هنگام جابجایی وجه می باشد. این افراد پس از انجام معامله تلفنی با فروشنده و سفارش کالا، به بهانه انتقال وجه از حساب ارزی به حساب فروشنده، طعمه های خود را به پای دستگاه های عابر بانک می کشانند و به واسطه آگاهی نسبی از زبان انگلیسی و عدم آشنایی مالباخته به زبان انگلیسی، وجه یا وجوه مورد نظر را از حساب فرد به حساب خود منتقل می کنند. حتی گاهی اوقات به بهانه عدم انتقال وجه این کار را چند بار تکرار می کنند و در چند مرحله پول از حساب مالباخته به حساب شیادان واریز می شود! علی رغم توصیه مکّرر پلیس و مسئولان بانک مرکزی، هنوز هم برخی از هموطنان فریب این دست شیادان را می خورند و تاکنون مبالغ کلانی با این شیوه کلاهبرداری شده است. در صورتی که هموطنان ما اگر قبل از قرار گرفتن در پای دستگاه لختی بیندیشند، در می یابند که برای انتقال وجه نیازی به حضور در پای دستگاه نیست و فقط اعلام شماره کارت یا حساب به خریدار کفایت است.
در یکی دیگر از این فریبکاری های ساده لوحانه  که در روزنامه جام جم 24 اردیبهشت 92 به چاپ رسید، دختر جوانی به بهانه درمان یک خانم میانسال با آب طلای شفابخش، او را فریب داده و طلاهای میلیونی اش را سرقت و فرار کرده است! دختر جوان پس از حمل بخشی از وسایلی که این خانم خریداری کرده بود، وارد خانه این فرد می شود و وقتی متوجه می شود که وی از بیماری کمر درد رنج می برد، از او می خواهد که یک طشت پر از آب بیاورد و النگوی خود را داخل آب می اندازد و شروع به خواندن ورد می کند. بعد از ایشان می خواهد که او نیز طلاهایش را – که در حدود 10 میلیون تومان ارزش داشتند- به داخل طشت بیندازد. بعد پارچه ای روی طشت کشیده و از صاحبخانه خواست تا از اطاق بیرون برود! سپس از ایشان می خواهد تا فردا پارچه را از روی طشت برندارد و او فردا باز خواهد گشت تا ورد های بیشتری بخواند!
28 ساعت گذشت و وقتی صاحبخانه  پارچه را از روی طشت برداشت متوجه شد که جا تَر است و بچه نیست. به همین راحتی ... به راستی اگر قرار باشد تمامی امراض و ناراحتی ها با نوشیدن آب طلا و خواندن ورد بر طرف شود، چه نیازی به دانش پزشکی و علم طب و وزارت عریض و طویل بهداشت!
در کنار این کلاهبرداری ها باید مواردی نظیر رمالی، کف بینی، نوشتن دعا روی اعضای بدن، پیشنهاد ازدواج موقت به بهانه بخت گشایی، فروش ملک یا خودرو به قیمت خیلی پائین تر از قیمت واقعی، وعده های هنری یا ورزشی، تهیه دلار با نرخ پائین از بازار، وعده استخدام یا تهیه وام با کارمزد پائین، چاقی و لاغری تضمینی، عضویت در شرکت های هرمی و ... را نیز اضافه کرد که این روش ها بخشی از دستمایه هایی هستند که همه روزه شیادان و کلاهبرداران را به طمع یافتن طعمه های ساده لوح به کف خیابان ها و مکان های شلوغ و عمومی می کشند و متاسفانه افرادی که دام ایشان گرفتار می شوند، کم هم نیستند.
با وجود توصیه مکرر پلیس در خصوص عدم اعتماد به افراد غریبه و راه ندادن این افراد به داخل منازل مسکونی یا قبول نوشیدنی و خوراکی از افراد ناشناس و یا فاش ساختن اسرار خانوادگی و محرمانه، همه روزه بسیاری از هموطنان ما در مواجهه با افراد ناشناس اصول اولیه مراودات اجتماعی را رعایت نمی کنند و به راحتی در دام شیادان گرفتار می شوند که در برخی جبران مافات بسیار دشوار خواهد بود.
امید است هموطنان ما در موقعیت های جدید یا غیر متعارف بیشتر از توان ذهنی و منطقی خود بهره بجویند و فریب چرب زبانی ها و وعده های پوچ شیادان را نخورند و قبل از تصمیم گیری اندکی- یا کمی بیشتر از اندکی - تامل کنند و یا حداقل با نزدیکان و آشنایان خود مشورت کنند.

لوس ترین طلای سال!

باسمه تعالی
این که ما از دائم از یک فلز تعریف کنیم و آن را روی سر و گردن خود آویزان کنیم و به بقیه فلزات بی توجهی کنیم کار درستی نیست و نتیجه اش جفتک چارکش انداختن و رَم کردن فلز مورد نظر می شود و قیمت آن از خاویار هم گران تر می شود! از طرفی همین ادا در آوردن های فلز طلا باعث شد جناب جورج سورس بزرگترین سرمایه گذار طلا در جهان از این صنعت خارج شود.( اینکه ایشان بعد از خروج از این صنعت به چه کاری مشغول است، دقیقاً مشخص نیست ولی عده ای بر این باورند که ایشان وارد بازار گوجه شده است!)
علی ایحال در این که طلا فلزی زیبا و پر جلوه است و از نظر جدول تناوبی عناصر به صورت یک فلز سنگین و نجیب طبقه بندی شده ( و جزو فلزات جلف و بی جنبه نیست) شکی نیست. شاید به همین علت طلا در تجارت، مهمترین فلز در میان فلزات گرانبها تلقی می شود ؛ ولی این نباید باعث غفلت ما از سایر فلزات شود.
چرا که امسال و سال گذشته طلا یکی از لوس ترین سال های خودش را پشت سر گذاشت و گوشش به حرف هیچ کس - حتی آقا بهمنی - بدهکار نبود و مثل اینکه روی گسل نشسته باشد دائم در نوسان بود و هر کاری کردند که لااقل کمی دست از حرکات موزون بر دارد نشد که نشد. تا جایی که سال گذشته مجبور شدند سکه های گرمی و میلی گرمی هم تولید کنند و حتی زمزمه تولید آمپول، محلول و اسپری طلا! هم شنیده شد ولی باز هم طلا سر به زیر نشد. البته علاقه وافر مردم به طلا در تغییر واحد اندازه گیری و فروش طلا بی تاثیر نیست. سابق بر این طلا مثل خرما و آلو به صورت طبقی خرید و فروش می شد و برای خرید و فروش طلا زیاد مته به خشخاش نمی گذاشتند؛ شاهد مثال: « ز علوم گذشتگان ورقی   نزد ایشان به از طلا طبقی »  ولی رغبت مردم به داشتن طلا به جای «علوم گذشتگان» و لی لی به لالای طلا گذاشتن - آنهم در این اوضاع حسینقلی خانی بازار ارز - باعث شد که طلا دیگر مثل گذشته سر به زیر نباشد و سری در بین سرها پیدا کند و مثل زعفران گرمی و مثقالی به فروش برسد!
تازه شانس آوردیم طلا روی هورمون های جنسی و گلبول های بدن مردان اثرات منفی دارد وگرنه با این استقبالی که برخی از جماعت ذکور از لوازم آرایشی و آلایشی و اعمال زیبایی جراحی دارند ، معلوم نبود اگر  برای مردان مفید بود چه شیر تو شیری می شد. ( قبلاً می‌گفتن مرد باید ایستاده بمیره یا با گلوله سربی توی سینه؛ بلاتشبیه برخی از مردای امروز اگه زیر موچین و بوتاکس و پروتز و عمل بینی‌ جون ندن خیلیه!) بگذریم...
الان هم که طلای جهانی راضی شده از خر شیطان پائین بیاید، طلا فروشان ما راضی به پائین آوردن قیمت ها نیستند و جوری حباب را چسبیده اند که با سوزن که خوب است با جوالدوز هم نمی ترکد!  علی ایحال به منظور ایجاد ثبات در بازار طلا و جلو گیری از نوسانات طلا بهتر است با «تغییر ذائقه تجملاتی» مردم غائله نوسانات بازار طلا را یک بار برای همیشه بخوابانیم. همانگونه که مستحضرید در سال های اخیر صدا و سیما و سایر نهاد ها، با اجرای برنامه های مختلف ذائقه ترافیکی ، غذایی ، فرهنگی مردم را تغییر دادند و الان مردم به جای استفاده از خودروی شخصی از مترو و اتوبوس استفاده می کنند یا به جای مصرف فست فود ها ، مصرف آبگوشت بزباش و آش رشته رشد چشمگیری داشته است و قس علی هذا ... بنابراین پیشنهاد می شود به منظور «تغییر ذائقه تجملاتی» مردم، به جای طلا ، فلز دیگری مثل آهن را عَلَم کنیم و توی سر طلا بکوبیم تا دیگر هوس حرکات سینوسی و نوسانی نکند. با این شیوه می توان طلا را خانه نشین کرد و آهن را به عنوان یک فلز زینتی وارد بورس و فرا بورس کرد. فقط خانم ها باید قول بدهند بعد از اجرای این طرح در مصرف آهن صرفه جویی کنند و به صِرف ارزان بودن فلز زینتی «آهن» یک خاور جواهرآلات با خود به مراسم عروسی و حنابندان نبرند!