تبلیغات تلویزیونی منهای اخلاق

چاپ شده در اطلاعات
با گسترش تکنولوژی و فراگیر شدن وسایل ارتباط جمعی نوین ، گستره تبلیغات رسانه ای نیز رشد چشمگیری داشته و شرکت های تجاری بزرگ بدون در نظر گرفتن مبانی اخلاقی و ارکان اقتصاد و سلامت جامعه فقط به فروش بیشتر محصولات خود و کسب در آمد بیشتر می اندیشند. در دنیای کنونی که تماشای برنامه های تلویزیونی بخشی از زندگی رسانه‌ای افراد‏ محسوب می‌شوند تماشای تبلیغات تجاری نیز ناخواسته به بخش جدایی ناپذیر این فرآیند تبدیل شده است.
پخش تبلیغات تلویزیونی زمان مشخصی ندارد و مربوط به‏ برنامه ای خاص نمی‌شود و عمدتاً  قبل و بعد از  برنامه‌های پربیننده پخش می شوند .‏
هر چند گروه های هدف در تیزر های تبلیغاتی تعریف شده و مدون هستند ولی تماشای یک تبلیغ تلویزیونی خواه یا نا خواه روی تفکر و تغییر ذائقه همه افراد جامع تاثیر می گذارد. آنچه که مسلم است این است که گروه بزرگسال به دلیل داشتن قدرت تعقل و تفکر به طور صد در صد تحت تاثیر تبلیغات قرار نمی گیرد و به سایر جنبه های  محصول یا خدمات مورد تبلیغ می اندیشد و برای استفاده از محصولات یا خدمات معرفی شده به مولفه هایی نظیر قیمت ، کار آیی ، مشورت با دیگران و ... نیز نیم نگاهی دارد. اما اوضاع در مورد کودکان اینگونه نیست و کودکان به دلیل عدم تکامل قدرت تعقل و تصمیم گیری بیش از بزرگسالان تحت تاثیر تبلیغات تلویزیونی قرار می گیرند و آنچه را که در تبلیغات می بینند به طور کامل باور می کنند و برایشان حجت است. بنابراین گردانندگان و مدیران تبلیغاتی شرکت ها سعی می کنند ، در تمام اوقات شبانه روز اقدام به پخش برنامه های تبلیغی محصولات مورد توجه کودکان قبل از همه برنامه های تلویزیونی کنند و نوع برنامه برایشان مهم نیست.
هدف از نگارش این نوشته بررسی اهمیت و میزان اثرگذاری رسانه در تبلیغات نیست بلکه سعی داریم در این مقاله به میزان تخریب آگهی های تبلیغاتی روی شکل گیری شخصیت کودکان و سایر تبعات منفی آنها روی نسل جوان بپردازیم.


در عصر حاضر که مفاهیمی چون رسانه ،  ارتباطات، رقابت ، مشتری‌مداری و بعضا مصرف‌گرایی با هم پیوند خورده اند، تبلیغات به عنوان عنصری آمیخته با بازاریابی، نقش‏ حیاتی  در حفظ و بقاء اقتصاد مصرف گرا از طریق شناساندن و معرفی محصولات ایفا‏ می‌کند، چراکه تبلیغات رسانه ای به عنوان یکی از مهم‌ترین و کلیدی‌ترین ابزارهای‏ شناخته شده بازاریابی برای گسترش و نفوذ در بازار شناخته شده است.‏امروزه کارشناسان معتقدند معرفی یک کالا از طریق رسانه یا نمایش یک حرکت اخلاقی ( صرفه جویی) یا حتی غیر اخلاقی ( کشیدن سیگار ) 40 برابر تبلیغ به وسیله  سایر شیوه ها ، اثر بخشی و ماندگاری دارد. بنابراین لزوم دقت و انتخاب برنامه های تبلیغاتی علی الخصوص تبلیغات تلویزیونی بیش از پیش عیان می شود. چرا که تلویزیون یک رسانه صرف نیست . تلویزیون پاسخگوی تمام مخاطبین یک کشور است و هر فرد در هر مرتبه و شغلی
حداقل چند ساعت در روز به تماشای برنامه های مختلف تلویزیون می پردازد.
هدف بحث چرایی میزان و مدت تبلیغات و میزان درآمد و سایر موارد مربوط به تبلیغات و راه‌های گسترش تبلیغات و شیوه‌های مدرن آن نیز نیست. بلکه هدف بررسی میزان هنجارشکنی‌های رایج در تبلیغات و تیزر‌های تلویزیونی است. این هنجار شکنی ها بیشتر روی کودکان، که ذهن آماده و اثرپذیرتری نسبت به افراد بزرگسال دارند، تاثیر سوء می‌گذارند.‏
تبلیغات بازرگانی به دلیل این که واسطه میان تولیدکننده و مصرف‌کننده است‏ موجب رونق فروش می‌شود و رونق فروش، گسترش تولید و افزایش و بالا رفتن سطح‏ درآمد ملی را به همراه خواهد داشت در این فرآیند نقش رسانه‌ها به دلیل همه‌گیر بودن و در دسترس بودن تقریبا تمامی اقشار جامعه بیش از پیش حیاتی و جدی می‌نماید.

لذا ‌نهادهای اقتصادی، تجاری و اجتماعی ، رسانه‌ها را به عنوان ابزاری برای گسترش حوزه نفوذ و جذب مخاطبان و مشتریان کالاها،‏ محصولات، خدمات، اندیشه‌ها و عقاید خود انتخاب نموده اند و در این میان تلویزیون به عنوان گسترده‌ترین رسانه جمعی می‌تواند نقش اساسی و کلیدی  در اطلاع‌رسانی و جهت‌دار کردن عقاید و خواسته‌های شرکت های دولتی و خصوصی باشد به شرطی که بتوان با بهره‌گیری از ویژگی های منحصر به فرد تلویزیون در مقایسه با سایر‏ رسانه‌ها- ارتباط اثربخشی با مشتریان برقرار کرد که در نهایت می‌تواند به حفظ و توسعه بازارهای هدف منجر شود.‏

اگرتبلیغ‌ تجاری‌ را فرآیندی‌ ارتباطی‌ بدانیم‌ که‌ با معرفی‌ کالاها و خدمات‌ تجاری‌ تلاش‌ می‌کند تا مخاطبان‌ خود را برای‌ انتخاب‌ و خرید آن‌‏ کالا مجاب‌ کند، سه کارکرد آگاهی ‌بخشی ‌،  ترغیب و ویژگی های منحصر به فرد کالا یا خدمات ‌ را می‌توان‌ به‌ عنوان‌ مهمترین‌ نقش‌ تبلیغات‌ تجاری‌ محسوب‌ کرد. از سوی‌ دیگر عمل‌ آگاهی‌‏ و ترغیب‌ در خلاء اتفاق‌ نمی‌افتد، بلکه‌ تبلیغ‌ تجاری‌ نیازمند بازسازی‌‏ فضای‌ اجتماعی‌ مرتبط باخواست‌هایی‌ است‌ که‌ به‌ عنوان‌ مکانیزم‌‏ انگیزش‌ در ارجح‌ دانستن‌ کالای‌ مورد تبلیغ‌ عمل‌ می‌کند.‏

در تعریف‌ واژه Life style ‏، با واژه‌‏ فراگیری‌ روبرو هستیم‌ که‌ ازسلیقه‌ فرد در زمینه‌ بهداشت فردی، مدل‏ لباس، نوع آرایش ،  نوع خودرو و انواع خوراکی‌ها گرفته تا سرگرمی‌ و تفریح‌ و‏ ادبیات‌ و موضوعات‌ مربوط دیگر را شامل‌ می‌شود. در واقع این کلمه ،  سبک زندگی‌‏ یا همان ‍» مد»  را در ذهن تداعی‌ می‌کند.
پس باید بپذیریم که  سبک‌ زندگی‌ در واقع‌ مد یا حالت‌ زندگی‌ یک ‏‌فرد است‌.سبک‌ زندگی‌ معمولا با طبقه‌ اقتصادی‌ - اجتماعی‌ پیوند دارد و در تصویری‌ که‌ از فرد ساخته‌ می‌شود بازتاب‌ می‌یابد و در تمامی طبقات‏ جامعه رسوخ می‌کند.‏
از عمده ایرادات به تیزر‌های تبلیغاتی ، تبلیغ و یا به عبارتی تلاش در جهت تغییر سبک زندگی افراد می باشد و متاسفانه  گسترش ناخواسته (شاید هم خواسته)  فرهنگ مصرف‌گرایی و مدگرایی ماحصل این گونه  تبلیغ محصولات یا خدمات می باشد. استفاده بیش از حد از برخی مواد خوراکی و غیر خوراکی، عدم به کارگیری از پوشش متعارف اکثریت مردم ، استفاده از مبل‌ها و دکوراسیون گرانقیمت و شیک، نمایش منازل مسکونی گرانقیمت در مناطق پولدار نشین ، تزئین میز‌های غذا به صورت‏ غیرمتعارف و سرو غذا  بیش از حد نیاز افراد سر میز، تلاش در جهت افزایش طول مکالمات تلفنی و  به کارگیری هر چه بیشتر تلفن همراه ، تبلیغ انواع غذا ها و خوراکی هایی که برای سلامتی کودکان مضَر هستند ،  بخشی از ایرادات اساسی تیزر‌های تبلیغاتی تلویزیونی در جامعه ما می باشند.

در واقع یک تیزر تبلیغاتی باید معرف ویژگی‌ها و خصوصیات یک کالا یا نوعی خدمات باشد که آن را از سایرین متمایز کند و بیننده را مجاب به استفاده از آن محصول یا خدمات نماید .
ولی متاسفانه در تبلیغات تلویزیونی ما که میلیون ها بیننده دارد ، چنین امری رخ نمی دهد و فقط به بیننده ها توصیه می شود که از فلان کالا یا خدمات استفاده کنند و علت این توصیه نیز بیان
نمی شود و مبنای اصلی تبلغیات که همان  ذکر خصوصیات بازر ، منحصر به فرد یا جدید یک کالا یا خدمات می باشند، در اکثر تیزر ها دیده نمی شود و عموما از روش هایی استفاده می شود که جنبه اخلاقی و فرهنگی در آنها رعایت نمی شوند. در بسیاری از این تیزر ها و  تبلیغات‌ تلویزیونی کارگردان‌های تبلیغاتی و مدیران اقتصادی سعی می کنند،  با نشان دادن مصرف کالا‏ها توسط قشری خاص یا مرفه ( اصطلاحاً با کلاس ) لزوم استفاده از آن را به مردم تفهیم یا تحمیل کنند که شیوه مناسبی  نیست.
در واقع سازندگان این قبیل تیزر ها سعی دارند  با نمایش افرادی با  لباس‌های شیک و بازی در خانه‌های مجلل و آن چنانی،‏ برتری مجازی از این قشر افراد را در جامعه ترویج و به دیگران القا ‌کنند. در پس این ماجرا این شائبه در بین بینندگان پدید می آید  که محصولاتی که افرادی از این دست مورد استفاده قرار می دهند ،  شایسته مصرف توسط همگان می باشند  و این در واقع فرار از معرفی کیفیت و ویژگی‌های جدید و منحصر‏ به فرد محصولات است و با بزرگنمایی و فرار از واقعیت سعی در گمراه‏ ساختن بینندگان و مجاب کردن مردم به خرید محصول یا استفاده از خدماتشان‏ دارند.
گاهی اوقات اغراق و بزرگنمایی و حتی مطالب خلاف واقع (مانند سبکی بعد از مصرف نوعی روغن خوراکی توقف خودرو پس از ترمز روی یخ  ) در تولید تیزر های مختلف به چشم می خورد که در واقع نوعی توهین به  شعور عمومی مردم می باشد  و عدم پخش چنین تیزر هایی از تلویزیون  مورد انتظار  است.
شایسته است صاحبان کارخانجات و صنایع با اتخاذ شیوه‌های معمول و‏ علمی مشخصات و ویژگی های منحصر به فرد محصولات و خدمات خود را معرفی کنند ‏تا مردم با مقایسه این محصولات و انتخاب محصول یا خدمات برتر، تصمیم بگیرند.‏
از آنجا که‌ آگهی‌های تجاری‌ درنهایت‌ با هدف‌ انتقال‌ اطلاعات‌ و تغییر‏ در رفتار مخاطبان‌ قصد دارند موجبات افزایش مصرف‌ کالایی‌ خاص‌ را پدید آورند و یا باورهای‌ مشخصی‌ را درباره‌ کالاها یا خدمات‌ مرتبط با آن‌ در‏ جامعه‌ رواج ‌دهند، مطالعه‌ این‌ پیام‌ها از نقطه‌ نظر مضامین‌، محتوا ، فرم‌ ارائه‌ و فرهنگ قابل‌ توجه‌ و حائز اهمیت‌ ویژه‌ای‌ می باشند ‌، چرا که‌ هر روز‌،  مخاطبان‌ تلویزیونی‌ بسیاری با گروه‌های سنی متفاوت و قومیتها و فرهنگ‌های مختلف در چندین‌ نوبت‌ شاهد تکرار پیام‌هایی‌ هستند که‌‏ با اهداف‌ ارتباطی‌ مشخصی‌ ، پیام‌هایی‌ را در جامعه‌ مخاطبان‌ منتشر‏ می‌کنند.
در واقع پیام های بازرگانی باید به گونه ای طراحی و تولید شوند که بیانگر و حاوی سبک مشخصی از زندگی باشند و ارزش ها و الگو های آنها کاملا مشخص و سازگار با فرهنگ ایرانی و اجتماعی ما باشند. در شرایطی که اصلاح الگوی مصرف و بهینه مصرف کردن در حال تبدیل شده به شعار بسیاری از کشور های در حال توسعه است و از‏ مردم درخواست می‌شود که در شیوه زندگی تغییرات اساسی الگویی به وجود‏ بیاورند ، تبلیغ با رویکرد مصرف گرایی با چشم انداز طولانی مدت اقتصاد در کشور ما سازگاری ندارد و به نوعی دهان کجی به سیاست های بلند مدت محسوب می شود . رعایت اعتدال در زندگی که در واقع  عامل کمک به اقتصاد خانواده و درنهایت توسعه و پیشرفت کشور است ،  از سوی سازندگان این برنامه ها مورد انتظار است ولی در بسیاری از تبلیغات ها ،  بدون برنامه ، مردم را تشویق به مصرف‏ بیش از حد انواع و اقسام کالا‌های ضروری و غیرضروری می‌کند که ساختار شکنی اقتصادی محسوب می شود . در صورتی که همسو بودن با برنامه های کلان اقتصادی مملکت از سوی کارخانجات و شرکت های خدماتی مورد انتظار است.‏

نکته مهم دیگر، هدف قرار دادن ذهن پاک کودکان در انواع تبلیغات‌های تلویزیونی است. با توجه به رعایت نشدن اصول و مبنای زمان تماشای برنامه‌ها از سوی خانواده‌ها، کودکان ،  بیشتر برنامه‌های تلویزیون را ، در اکثر ساعات شبانه‏ روز و حتی موقع تکرار برنامه ها ، تماشا می‌کنند و اینجاست که برنامه‌ریزان تبلیغات تلویزیونی شرکت‏های مختلف از چیپس و پفک گرفته تا بستنی و لواشک به راحتی پخش تبلیغات مربوط ‏به کودکان را در هر ساعت از شبانه روز درخواست می‌کنند. قبل از فیلم‌ها و سریال‌ها، مسابقات فوتبال ، برنامه های طنز و....‏

هر چند تماشای بیش از حد تبلیغات و یا نشان دادن دوباره و چند باره یک تبلیغ، برای کودکان تبعات منفی اجتماعی جدی به بار خواهد آورد که پالایش ذهن کودک از عادت ناپسند حاصله، زمان زیادی را طلب خواهد کرد و تغییر‏ ذائقه اجتماعی و فرهنگی کودک، کاری بس دشوار خواهد بود، اما نکته مهم‏ تر، هنجارشکنی‌های اجتماعی رایج در برخی از این تیزر‌های تبلیغاتی است که به هیچ وجه منطقی نیستند و در هیچ فرهنگی پذیرفته نیستند.‏

خوردن چیپس و پفک به صورت مشت مشت، داشتن پدر قهرمان به علت بردن فرزند به یک مجموعه تفریحی ، گول زدن مربی ورزش برای خوردن نوعی لواشک ، بالا بردن پاکت خوراکی و خالی کردن‏ آن در حلق، پرتاب در نوشابه در خیابان، فریب دیگران با تظاهر به خفگی یا تلفن زدن و خوردن چیپس یا پفک‏ اعضای خانواده ، استفاده از الفاظ و شیوه لباس پوشیدن جاهل‌های دهه چهل  و پوشش غیر متعارف ( پوشیدن لباس آستین کوتاه روی آستین بلندو باز گذاشتن تکمه های آن ) ، تبلیغ تخیلاتی نظیر سبکی بعد از مصرف نوعی روغن خوراکی و . . .  بخشی از هنجارشکنی‌ها و‏ کژی‌های رایج در تیزر‌های تبلیغاتی است که نمی‌توان به راحتی از کنار‏ آنها گذشت. وقتی می‌توان در کنار یک تیزر تبلیغاتی رفتار‌های آموزنده ،‏ نظیر نظافت شهر، احترام به والدین، احترام به بزرگتر، کمک به همنوع،‏ معرفی هنر ایرانی، معرفی صنایع دستی و حرفه‌هایی که در حال فراموشی هستند، معرفی ابنیه تاریخی، آموزش ادبیات صحیح گفتاری (به جای استفاده‏ از الفاظ چاله میدان‌ها و گاراژها) خواندن درس، پوشش صحیح و مورد قبول‏ عرف جامعه ، رعایت بهداشت ، صرفه جویی ، امر به معروف، نهی از منکر،‏ رعایت حق تقدم  ، رانندگی صحیح و هزاران فعل شایسته دیگر را نیز تبلیغ کرد ، چرا باید‏ به بدآموزی‌های غیر منطقی (پوشیدن البسه جاهل‌های دهه چهل) و تبلیغات  بعضاً خطرناک (بالا بردن پاکت خوراکی و خالی کردن آن در حلق) روی آورد. سوال اینجاست چرا مدیران این شرکت‌ها به جای بالا بردن کیفیت محصولات و هدف قرار دادن‏ بازار‌های جهانی، از شیوه‌های سخیف و ناشایست در تبلیغ محصولاتشان‏ استفاده می‌کنند؟

آنچه واضح است این است که کودکان از نظر تحلیل و چیدمان جورچین‌های اجتماعی و ذهنی به مرحله تکامل نرسیده‌اند و بیشترین آسیب‌های اجتماعی متوجه این گروه است و اثر سوء برخی از تبلیغات نامناسب تا مدت‌ها در ذهن آنها می‌ماند.‏

شایسته است کارگردانان محترم شرکت‌های سازنده تیزر‌های تبلیغاتی در ساخت‏ تیزر‌های تبلیغاتی به ویژه تیزر‌های مربوط به کودکان دقت نظر بیشتری‏ مبذول و از به کار بردن هرگونه ترفند برای ترغیب بچه‌ها به استفاده‏ بیشتر از محصولات خودداری کنند و به جای استفاده از خرده فرهنگ‌های ناشایست، آموزه‌های فرهنگی را دستور کار خود قراردهند تا از این‏ توفیق اجباری که بچه‌ها و خانوده‌ها پای ثابت تماشای آنها هستند، استفاده‏ای مطلوب و شایسته شود.‏
البته این انتظار از مسئولین محترم صدا و سیما نیز وجود دارد که در انتخاب تیزر های تبلیغاتی همه موارد فرهنگی ، مذهبی ، عاطفی و ... را مد نظر قرار دهند تا ان شاالله از رهگذر تیزر های تبلیغاتی ، یک آموزش اجباری نیز حاصل شود . به امید آن روز

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد