آلودگی هوا ( طنز)

باسمه تعالی
حل مشکل آلودگی هوا با تغییر نگرش!
ما گاهی اوقات که روی تراس منزل می نشینیم و با خود خلوت می کنیم ، به کمک قوه تخیل و اداراک به ته اعماق وجودمان نفوذ می کنیم و دائم افسوس می خوریم که چرا ما نمی توانیم همانند «از ما بهترون» یا دانشمندان و کارشناسان ، مثمر ثمر باشیم و گره ای از کار خلق الله باز کنیم یا خدای ناکرده چیزی اختراع کنیم ؛ راه حلی ارائه دهیم ، عنصری کشف کنیم و قس علی هذا القیاس...
مگر ما چه چیز از بقیه کم داریم و به قول سهراب خدا بیامرز گل شبدر چه کم از لاله قرمز دارد!؟ اما چه کنیم که هر قدر به ذهنمان فشار می آوریم و بلاتشبیه زور می زنیم ، نتیجه ای عایدمان نمی شود و باز هم مجبور می شویم افسوس بخوریم چرا که نمی توانیم یک گوشه کار را بگیریم و نخودی در آش خدمت به همنوعان بیندازیم. تا اینکه چند روز قبل جای شما خالی مثل هر روز روی تراس مشغول افسوس خوردن بودیم و همین طور به ناله ها و زوزه های تراکتوری که ساعت 5/5 صبح در حال انتقال نخاله های ساختمانی به داخل تریلی اش بود ، گوش می کردیم و شاهد پراکندن گرد و غبار صبحگاهی بودیم که ناگهان فکری به ذهنمان رسید.( واقعاً وظیفه شناسی در مملکت ما روز و شب نمی شناسد و ملت هر وقت احساس کنند که موسم تخلیه نخاله های ساختمانی است ، به تنها چیزی که نمی اندیشند زمان است و هیچ فرقی بین ساعت سی هزار تومانی و هشتصد میلیونی نیست. اینجاست که باید گفت تفاوت را احساس نکنید!) با خودم گفتم در حال حاضر یکی از چالشی ترین و قدیمی ترین معضلات اجتماعی که هموطنان تهرانی با آن چهار بغل هستند و پدر کشتگی دیرینه دارند «موضوع آلودگی هوا» است و این نامردی است که ما در شمال کشور از اکسیژن خالص و دو نونه استفاده کنیم ولی مردم تهران هوای غنی شده با سرب استنشاق کنند! نا گفته نماند که فاصله منزل استیجاری ما تا جنگل تنها 200 متر است و شب ها با زوزه شغال ها می خوابیم و صبح ها هم با قارقار کلاغ ها از خواب می پریم! اما از آنجایی دانشمندان قیمت هر درخت را با توجه به اکسیژنی که از خود متصاعد می کند ، 120 میلیون تومان تعیین کرده اند ( البته با نرخ ارز مرجع) زندگی در کنار جنگل ساعتی چند صد هزار تومان ارزش دارد و همین که صاحبخانه ما بابت حق استنشاق این اکسیژن تازه چیزی در قولنامه قید نکرده و مبلغی از ما مطالبه نمی کند ، جای شکرش باقی است.
اما آلودگی هوای تهران... ما که مطمئن نیستیم ولی ظاهراً برای حل یک مشکل اول باید سراغ ریشه های آن رفت! ما هم علی الاصول در ابتدا ریشه های آلودگی هوای تهران را بررسی کردیم و دیدیم اوضاع خیلی کشمشی است و این داستان مربوط به چهل سال قبل است. اسنادش نیز موجود است. «آلودگی هوا در چهار راه های پر رفت و آمد شهر تهران از حد متعارف گذشته و اکسید دو کربن موجود در این مناطق سبب افزایش بیماری های اعصاب گردیده است. این مطالب را آقای دکتر احمد هومن استاد دانشگاه تهران در جلسه دیروز کلوب روتاری بیان داشت.» ( اطلاعات 25 مهر 1351) ملاحظه فرمودید. این مشکل قریب به چهار دهه در تهران ریشه دوانده و به جای ریشه کن کردن آن ، تقویت هم شده و به جای توزیع منابع و امکانات در کل کشور تمام امکانات ورزشی ، اقتصادی ، سیاسی ، پزشکی ، اجتماعی ، آموزشی و ... را در تهران خلاصه کرده اند ، آن وقت انتظار داریم این مشکل یک شبه و با آب پاشی و مه پاشی و ... قابل رفع و رجوع باشد؟ مرد حسابی ؛ شما انباری ، حمام قدیمی یا حتی گلاب به روت دستشویی منزلتان را در بیست دقیقه تخریب می کنید ولی ساخت مجدد آن دو سال طول می کشد ، آن وقت توقع دارید ماجرایی که خرابی آن 40 سال طول کشیده ، چهار روزه حل شود؟  جالب تر اینکه همه در این ماجرا توقع پیشقدم شدن از دیگران را دارند. یعنی همایش دوچرخه سواری برگزار می کنیم ، بعد خودمان با ماشین به همایش می رویم و از آنجا هم با ماشین بر می گردیم. ماشین تک سرنشین بد است ولی دیگران نباید از ماشین تک سرنشین استفاده کنند. برای من و شما که ایرادی ندارد. قرار بود 5 میلیون نفر از تهران خارج شوند ولی من و شما که نباید کوچ کنیم و باید منتظر خروج بقیه باشیم! مخلص کلام همان داستان مرگ خوبه اما برای همسایه... اما از آنجا که در حل گرفتاری آلودگی تهران ما راضی به زحمت افتادن هیچ بنی بشری نیستیم ، سعی ما بر این بوده از جدید ترین تکنیک ها و شیوه های هرمنوتیک استفاده کنیم تا آب از آب تکان نخورد و یک بار برای همیشه این مشکل حل شود و برود پی کارش. در طی سال های اخیر همواره به آلودگی تهران به عنوان یک معضل نگریسته شده و همه در تلاش کردند ، این معضل را ریشه کن کنند ولی تحقیقات حقیر نشان داده ، تنها راه مبارزه با آلودگی تهران تغییر نگرش در برخورد با این پدیده است. بالاخره یک فرقی باید بین تحقیات اخیر و حقیر باشد! پاشنه آشیل آلودگی تهران و تنها راه کندن این دندان پوسیده ، استفاده از «خود آلودگی» در مبارزه با آن است. شاید عبارت مهندسی معکوس را بار ها شنیده باشید ولی هیچگاه از آن در حل چنین معضلاتی استفاده نشده است.
البته این مدل مبارزه مسبوق به سابقه است.چندی پیش هم یکی از بزرگان عرصه کویر و به عبارتی پدر علم کویر شناسی ایران در گرد همایی دانش آموختگان جغرافیای دانشگاه تهران در مورد حل معضل خشکسالی در دریاچه ارومیه چنین افاضات کرده :« به جای زنده نگه داشتن دریاچه ارومیه به زور آمپول ، بهتر است آن را نمک روبی کنیم تا اکو سیستم آبی منطقه دریاچه ارومیه به اکو سیستم خشکی و گیاهی تبدیل شود! باید از ورود آب حتی آب باران به این دریاچه جلوگیری کرد تا دریاچه کاملاً خشک شود. بعد نمک روبی صورت گیرد و سطح آن را تا ده سانتی متر با ماسه پوشانده شود و تخم گیاه بپاشیم تا ظرف 5 سال آینده به پارک ملی بزرگی تبدیل شود!» (روزنامه جام جم) حالا به ما حق می دهید افسوس بخوریم یا نه! اینجا هم ما می توانیم دور پاکسازی هوای تهران ، تولید بنزین یورو 4 ، تولید ماشین استاندارد ، کاشت درخت ، جلوگیری از تردد ماشین های فرسوده و ... را بی خیال شویم. از طرف دیگر تمام امکانات ، تجهیزات ، کارخانجات ، سینماهای سه بعدی ، چهار بعدی و ... را به تهران منتقل کنیم. همه همایش ها ، نمایش ها ، گردهمایی ها و سمینار ها را نیز در تهران برگزار کنیم. با این شیوه هوای تهران کاملاً آلوده می شود و شاخص ها به سقف می چسبنند. در  این صورت فقط کافی است ملت از لباس ضد آلودگی استفاده کنند. نگران نباشید ما فکر آنجا را هم کرده ایم و در این زمینه نیز تحقیقات مفصلی انجام داده ایم و بعد از اختراع این لباس این راه کار سوفسطایی به ذهنمان رسید: «محققان موفق به ساخت لباس هوشمندی شده اند که علاوه بر اعلام هشدار در خصوص آلودگی هوا، می تواند از فرد در برابر آلایند ه های موجود هوا محافظت کند. به گزارش ایسنا، این لباس هوشمند از حسگرهای آلودگی هوا برای شناسایی دی اکسیدکربن، دی اکسید نیتروژن، آمونیاک، بنزن، الکل و ذرات معلق در هوا استفاده می کند. بیش از 40 لامپ LED به کار رفته در قسمت جلوی این لباس، در واکنش به میزان آلودگی هوا روشن شده و درجه آلودگی را مشخص می کند. یک ماسک یکپارچه تنفسی نیز درون این لباس تعبیه شده است که در زمان اعلام هشدار آلودگی هوا می تواند هوای تصفیه شده و تمیزی را برای فرد فراهم کند. »(روزنامه جام جم- 4 مرداد91)
بعد از این پیشنهاد سازنده ما در آمریکا هم دولتمردان به جای ممنوعیت حمل سلاح ، دست به تولید کوله پشتی ضد گلوله برای حفظ جان دانش آموزان شان زده اند! البته شاید استفاده از لباس ضد آلودگی کمی سخت باشد. چون رنگ بندی هم ندارد و تا عادت کنید ممکن است مدتی زمان ببرد ولی به هر حال «هر که طاووس خواهد ، ویزای هندوستان گیرد!» موفق باشید...

کار نازک و پول کلفت!

در دین مبین اسلام به مقوله کار و کسب روزی حلال اهمیت زیادی داده شده و احادیث فراوانی در خصوص درباره همّت، تلاش ،کار،کوشش و نکوهش تنبلی نقل شده است. پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) در این خصوص فرموده اند: «طَلَبُ الحَلالِ فَرِیضَةٌ عَلَی کُلِّ مُسلِمٍ و مُسلِمَةٍ» کار کردن برای کسب مال حلال، بر هر مرد و زن مسلمان واجب است.1 در فرهنگ اصیل ایرانی نیز از کار به عنوان جوهر مرد یاد می شود و اشعار و ضرب المثل های فراوانی که در خصوص مساله کار و پرهیز از تنبلی ، در نوشته ها و متون قدیمی به چشم می خورد ، نشان از اهمیت کار و تلاش در فرهنگ ایرانیان دارد. کار و تلاش ضامن بقا و توسعه پایدار یک جامعه است و همین تلاش است که باعث بویایی و پیشرفت یک جامعه می شود. اما متاسفانه در سال های اخیر به دلایل مختلف جایگاه کار و تلاش در جامعه کمرنگ شده است و تولید ثروت از راه کار و تلاش ، جای خود را به کسب درآمد از طریق واسطه گری و دلالیسم یا سایر شیوه های موهوم و غیر مرسوم داده است.
جوان امروزی و جوان قدیم
چندی قبل تلویزیون برنامه ای مستند از مشهد قدیم پخش کرد که مربوط به نیم قرن پیش بود. در این فیلم مستند صحنه ای از یک مغازه ساخت دیگ سنگی به نمایش در آمد که عده ای در حال تراشیدن قطعات سنگ و ساخت دیگ های سنگی بودند. در نظر نگارنده ساخت این دیگ ها به نظر کاری طاقت فرسا آمد و این سوال در ذهن بنده نقش بست که برای تولید هر دیگ چقدر زمان لازم است. هنوز سوال در ذهنم شکل نگرفته دوربین در نمایی دیگر پشت سر کارگر مغازه را نشان داد که دهها دیگ روی هم قرار گرفته بودند و حکایت از این موضوع داشت که ساخت دیگ از سنگ در آن دوران امری طبیعی و عادی بود. به راستی آیا مردان و جوانان چند دهه قبل از ما قوی تر و زورمند تر بودند؟ آیا کارکردن و عرق ریختن دیگر از مد افتاده است یا به قول وزیر کار « جوانان ما حال کار کردن ندارند!»
برای نسل امروز که همه چیز را از راه دور کنترل می کنند و حتی گوشی های موبایل شان باید تاچ باشد تا انرژی زیادی برای شماره گرفتن صرف نکنند ، خراشیدن چوب طاقت فرسا و غیر عملی به نظر می رسد ، چه برسد به تراشیدن سنگ! هر چند اگر به دیگ سنگی نیاز پیدا کردیم ، دوستان چینی آن را به بهای جیفه ناچیزی برای ما خواهند ساخت و نیاز نیست ما به دردسر بیفتیم!
رئیس جمهور مالزی در یک نطق تلویزیونی اعلام کرد که بچه های امروز مالزی در پر قو بزرگ می شوند. باید بپذیریم که بزرگ شدن نسل جوان ما نیز حالتی مشابه بلکه به مراتب نرمتر از پر قو دارد!
به جرات می توان گفت در جامعه کنونی راحت طلبی و به اصلاح کار نازک همه گیر و فراگیر شده است. متاسفانه اپیدمی این ویروس خطرناک از مهد های کودک و مدارس شروع شده و به دانشگاه ها و بازار ، صنایع تبدیلی و تولیدی ، ورزش ، تحقیقات و حتی آشپزی! گسترش پیدا کرده است و از همان کودکی بچه ها نازک نارنجی و ناکار آموزده پرورش می یابند.
امروزه شیشه شیر هایی برای نوزادان طراحی شده است که کودک برای نوشیدن شیر زیاد به خودش فشار نیاورد! در مدارس برخی از معلمان پاسخ سوالات بدیهی و آشکار را نیز برای دانش آموزان به صورت جزوه آماده می کنند و در اختیار دانش آموزان قرار می دهند. انجام تحقیق و نوشتن پایان نامه های دانشجویی که جای خود دارد و وقتی با اندکی شل کردن سر کیسه در کمترین مدت پایان نامه تایپ شده ، جلد شده و تضمینی در اختیار شما قرار می گیرد ، دیگر نیازی به انجام تحقیق یا مطالعه و این در و آن در زدن نیست. امروزه بسیاری از افراد برای گرفتن مدرک کارشناسی ارشد یا دکترا ترجیح می دهند به کشور های همجوار یا آسیای جنوب شرقی که به مراتب از نظر علمی در رتبه پائین تری از ما قرار دارند ، مسافرت کنند. هر چند ظرفیت پذیرش بالا و هزینه کمتر در افزایش متقاضیان تحصیل در کشور های خارجی بی تاثیر نیست ، اما یک دلیل عمده آن آسان تر برگزار شدن آن دوره ها و عدم سختگیری می باشد. این حاضری خوری و راحت طلبی در اقتصاد و بازار نیز به چشم می خورد. آرایشگر مغازه سلمانی خود را جمع می کند و بنگاه معاملات ملکی تاسیس می کند. کشاورز زمین خود را اجاره می دهد یا می فروشد و با مبلغ دریافتی به آپارتمان سازی روی می آورد. حتی باشگاه های ورزشی حاضر نیستند بازیکن تربیت کنند و با دلال بازی و لطایف الحیل بازیکنان تیم های دیگر را به تیم خود فرا می خوانند.
در حالی که امسال به فرموده رهبر انقلاب به سال تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی مزین شده بود ، واردات کالا در شش ماه اول سال بیش از دو برابر شش ماه سال 90 شد که نشان از بی توجهی به مقوله کار و حمایت از تلاش و تولید ایرانی می باشد. چندی قبل دانش آموزان یک مدرسه راهنمایی یکی از شهر های شمالی کشور را برای بازدید به شهرک صنعتی بردیم. بیش از 70 درصد کارخانه های این شهرک صنعتی به ورطه تعطیلی کشیده بودند! تعطیل شدن کارخانجات تولیدی در کشور ماحصل افزایش بی رویه واردات و گسترش تصدی گری می باشد.
دلایل گسترش فرهنگ راحت طلبی در جامعه
شاید یکی از دلایل گسترش فرهنگ راحت طلبی و کار نازک ، صنعتی و ماشینی شدن جوامع امروزی  باشد. البته در کشور های صنعتی به دلیل فشار کار و کمبود زمان وسایل طوری طراحی شده اند که در کمترین زمان افراد به امورات خود بپردازند. اما در کشور ما فقط نیمه رفاهی این وسایل دیده می شود و خرید وسایل راحتی بخش از نیاز های اصلی خانواده ها محسوب می شود.
امروزه گسترش تفکر خطرناک «کسب در آمد زیاد اما بدون درد سر و عرق ریختن» باعث شده تا دلالیسم و واسطه گری ، قاچاق کالا و ارز ، خرید و فروش های صوری ، گرایش به تصدی گری ، سرمایه گذاری در کشور های عربی ، بساز و بفروش ، راه اندازی بنگاه های معاملات ملکی ، تمایل به عضویت در شرکت های هرمی ، جذب جوانان به آموزشگاه های بازیگری و مدارس فوتبال غیر مجاز ، قاچاق مواد مخدر و ... به شکل فزاینده ای افزایش پیدا کند.
در واقع بنظر می رسد جوانان نسل امروز ، حتی افراد میان سال صبر و حوصله ای برای کسب در آمد از طریق عرق جبین و کد یمین ندارند. از سویی زیرساخت های اقتصادی نیز در کشور به گونه ای طراحی و هدف گذاری شده اند که برای فعالیت های دلالی و واسطه گری مناسب تر از فعالیت های اقتصادی با رویکرد کارآفرینی و ثروت آفرینی هستند و جالب اینکه کسانی هم که در این اقتصاد آشفته کمی از زد و بند و پیش بینی سر رشته داشته باشند ، در کمتر از یک شب بار خود و نسل های بعدی خود را نیز می بندند!
این موفقیت های آنی و یک شبه برخی افراد باعث می شود که سایرین نیز به ورود به دنیای کسب در آمد بدون درد سر و عرق ریختن راغب شوند.
در این گیر و دار عده ای نیز رسیدن به موفقیت های یک شبه و رویایی بدون دردسر کشیدن و بیدار خوابی ،  را رویا نمی دانند و طوری القا می کنند که این یک واقعیت محض است و پیمودن ره صد ساله در یک شب امکان پذیر است و فقط باید در همایش ها و سمینارهای ما شرکت کنید یا در شرکت های هرمی سرمایه گذاری کنید! حتی برخی از این موسسات بساط معرکه گیری را –  با مجوز ادارات و نهاد های ذیربط – پهن کرده اند و به چاپیدن خلق الله مشغولند. گردانندگان این گونه موسسات با اطلاع دقیق از ماهیت خواسته ها و هویت جوانان اقدام به برگزاری دوره ها ، سمینار ها و ورک شاپ های موسوم به موفقیت می کنند که در ورای آنها چیزی جز ناکامی و تحمل هزینه های گزاف نخواهد بود. در این حتی عده ای پا را فراتر گذاشته و مدعی اند برای رسیدن به موفقیت حتی شرکت در این جلسات نیز نیاز نیست و با مطالعه سی دی ها و کتاب استاد به هر آنچه که خواهید می رسید ولی شرکت در این همایش ها و جلسات خصوصی و نیمه خصوصی روند رسیدن به موفقیت را تسریع می بخشد. ظاهراً دیگر فرمایش مولانا « از خود بطلب هر آنچه خواهی که تویی» دیگر محلی از اعراب ندارد و هر آنچه می خواهید در سی دی های استاد به صورت تصویری یافت می شود. امام علی (علیه السلام) می فرماید: « مَنْ دَامَ کَسَلُهُ خَابَ أَمَلُه» یعنی کسی که پیوسته تنبلی کند، در رسیدن به آرزویش ناکام ماند.2
اما این موسسات رسیدن به قله های آرزو را بدون تلاش ممکن می دانند و هر روز نیز بر گستره فعالیت آنها افزوده می شود.
اما چاره کار چیست؟
در کشور ما رسم بر این شده که هر گاه مشکل حاد شد و به اصطلاح کارد به استخوان رسید ، مسئولان دور هم بنشینند و چاره ای بیندیشند. هر چند شاید توسعه واسطه گری و دلالیسم برای عده ای یک معضل اجتماعی و ملی تلقی نشود! در همه کشور های دنیا رسانه های مکتوب و دیداری بیشترین تاثیر گذری را در فرهنگ عمومی جوامع دارند و در کشور های پیشرفته دنیا از این وسیله به نحو احسن استفاده می شود. نمونه بارز آن سینمای هالیوودی آمریکا است که حتی در گسترش اهداف منفی نظیر اسلام هراسی ، ترس از ترورسیم و ... موفق عمل کرده و با همین ترفند فروش اسلحه در آمریکا آزاد و چشمگیر شده است!
اما در کشور ما رسانه – هم رسانه ملی و هم سینما – فاقد نقش محوری در توسعه اخلاقیات و تفکر سودمند هستند. در حالی بسیاری از تفکرات سالم و سودمند قابلیت گسترش و تعمیم در جامعه از طریق پرده و جعبه جادویی هستند ، رسانه ما به کسب در آمد های میلیاردی از تبلیغ آسانی خروج تلفن همراه از جیب و خواص نرم تنان دل خوش کرده است! و نیاز های اجتماعی جامعه در صدا و سیما به ورطه فراموشی سپرده شده اند. در حالی که استفاده از پتانسیل رسانه در گسترش فرهنگ کار و تلاش می تواند بسیار موثر و مفید باشد. آموزش و پرورش هم در این زمینه می تواند منشاء تحولات وسیعی باشد. در سال های دور برنامه ای به نام «طرح کاد» در مدارس اجرا می شد. در این طرح بچه ها یک شغل را انتخاب می کردند و در هفته یک روز به یک مغازه ، شرکت یا حتی بیمارستان و ... می رفتند و از نزدیک با مشاغل آشنا می شدند. هر چند این طرح در اجرا با مشکلاتی مواجه شد و در نهایت مثل سایر طرح های آموزش و پرورش به فراموشی سپرده شد ، ولی حداقل مزایای این طرح آشنایی دانش آموزان با مقوله کار و کسب و کار و تلاش برای معاش بود.
شاید برپایی کارگاه های صنایع دستی در شهر ها یا جدی گرفتن کار دانش آموزی و کار دانشجویی در ادارات ، مدارس و دانشگاه ها در توسعه فرهنگ کار و تلاش در جامعه موثر باشد. امید است با تلاش مسئولان و اتخاذ تصمیمات منطقی و اصولی روحیه کار و تلاش در جوانان ایرانی بارور شود. به امید آن روز...
1 - جامع الاخبار، ص 389، حدیث 1079
2 - میزان الحکمه، ج 11،ص 5184


وکالت های سوفسطایی !

یکی از علاقه مندی های مردم در سال های اخیر خواندن صفحات حوادث روزنامه ها است. هر چند جمعیت کثیری از مردم صِرف هیجان و سرگرمی به خواندن این صفحات مبادرت می کنند ، اما عبرت گرفتن از ماجراهای این حوادث نیز بد نیست. البته ما نیز شخصاً به این درد لاعلاج گرفتاریم. ولی علت علاقه ما به این صفحات با مردم تفاوت دارد و ما فقط به خاطر عبرت گرفتن و آویزه گوش قرار دادن مجازات برخورد با متخلفان ، این صفحات را نمی خوانیم ، بلکه ما علاقه مند به مطالعه و بررسی شیوه های مازوخیستی و سوفسطایی برخی وکلای محترم در نجات متهمین بزرگوار می باشیم.
در اصطلاح حقوقی ، وکالت عقدی است که به موجب آن یکی از طرفین ، طرف دیگر را برای انجام امری نایب (وکیل) خود می نماید. برای وکالت یک سری شروط نیاز است. طرفین (وکیل و موکل) باید عاقل، بالغ و رشید باشند. این وکالت شامل همه ی امور می شود که در اصطلاح به آن «وکالت موضوع قانون مدنی» می گویند. هر چند در وکالت موضوع قانون مدنی وکیل باید به فکر منافع موکلش باشد و هر کاری که به نفع موکلش باشد ، انجام دهد ولی اخیراً اوضاع تغییر کرده و ( ضمن احترام به همه وکلای شریف و خدمتگزار) برخی وکلای محترم سرنا را از سر گشادش می نوازند و با وجود اینکه موکلاشان به قتل یا ضرب و جرح اعتراف کردن و حتی صحنه را نیز باز سازی کرده ، از او می خواهند که منکر همه چیز شود!
طرف با اسلحه کمری از فاصله نیم متری بین دو ابروی طرف را نشانه گرفته و بابا را راهی سینه قبرستان کرده ، بعد هم همان روز در بازجویی به قتل اعتراف می کند و صحنه را مو به مو باز سازی می کند ولی بعد از مشورت با وکیل روز دادگاه اعلام می کند که قصد کشتن وی را نداشتم!
بابا صد متر دنبال طرف دویده و یک قمه نیم متری را در قلب مقتول فرو کرده و اعتراف به قتل کرده و صحنه را هم باز سازی کرده ولی روز دادگاه می گوید: زمین خوردم و چاقو در قلب طرف فرو رفت!
آقا اعتراف کرده با مقتول دوست بودم. شب حادثه خانه مقتول دعوت بودم. او مرا مسخره کرد ، من هم با اسلحه به سرش شلیک کردم. بعد منکر همه چیز می شود و ادعا می کند ، عمدی در کار نبوده است. مگر آدم رفیق سی ساله را نشانه می رود؟!
طرف از یک ماه قبل برنامه ریزی کرده و روز حادثه با یک گالن 4 لیتری اسید صورت نامزد قبلی اش را از بالکل بین برده بعد در دادگاه عنوان می کند دچار جنون آنی شدم و نفهمیدم دارم چه کار می کنم! یا نحوه میزان محاسبه «آن» تغییر کرده و دیگر یک «لحظه» نیست و به یک ماه یا بیشتر ارتقا پیدا کرده و یا معنای «جنون آنی» عوض شده است.
تا جایی ما اطلاع داریم وکیل فردی است که به سبب داشتن اطلاعات قضایی و حقوقی وظیفه دفاع از متهم یا حمایت از شاکی را به عهده می گیرد تا حقی از کسی ضایع نشود. اما در سالهای اخیر عده ای با پرداخت مبالغ هنگفت و به قول مولوی «همه نقدها شمردی به وکیل درسپردی» و تسخیر وکلای قوی و مسلط سعی می کنند روال بررسی پرونده را تغییر دهند و این وکلا نیز با بازی با الفاظ و اطاله دادرسی ، تلاش می کنند تا پرونده را به نفع موکلاشان مختومه کنند.
استفاده از واژه «جنون آنی» و «انکار و نپذیرفتن ارتکاب جرم» از نخ نما ترین و کلیشه ای ترین شیوه های اطاله دادرسی در پرونده های امروزی می باشد که به نظر می رسد ، رنگ حنای این دو حربه چندان اثری در نقاشی پرونده ها ندارد.
علی ایحال ضمن تقدیر و تشکر از وکلای تسخیری و غیر تخسیری از این دوستان تقاضامندیم خواهشاً قواعد بازی را به هم نزنند و اگر هم قصد کمک به متهم را دارند ، این حمایت و وکالت طوری باشد که اعتماد عمومی مردم به وکلا خدشه دار نشود و صفحه حوادث روزنامه ها به صفحه فکاهی تبدیل نشود! 

نوشته : وحید حاج سعیدی - چاپ شده در جوان 27 دی 1391

چین و چروکم فلکم رایگان نداد!

درمان تضمینی طاسی ، ترک اعتیاد با سم زدایی ، کاهش وزن روزانه تا 3 کیلو ، درمان ناتوانی جنسی ، افزایش قد هفته ای 6 سانت ،رفع افسردگی ، رفع چین و چروک و ...
اینها بخشی از تبلیغاتی داروهایی هستند که نه تنها در شبکه های ماهواره ای به دفعات تبلیغ می شوند ، بلکه در رسانه های دیداری ، شنیداری ، مجازی و مکتوب داخل کشور نیز کم و بیش به چشم می خورند. داروهایی که عمدتاً اسامی شرکت های سازنده و ترکیبات آنها غیر واقعی هستند ولی در بسته بندی های شکیل و با بروشور های اغراق آمیز و هولوگرام های معتبر(!) توزیع می شوند. کسانی که اندکی با یافته های پزشکی و ماهیت دارو ها آشنایی دارند می دانند که دارو در دانش پزشکی به هر ماده‌ای که برای درمان٬ تسکین علائم٬ تشخیص بیماری و یا پیشگیری از آن به کار رود و بر ساختار یا کارکرد ارگانیسم زنده اثر گذارد و پس از ورود به بدن عملکرد بدن را تصحیح کند٬ گفته می‌شود.
 دارو ممکن است منشا طبیعی (گیاهی یا حیوانی) داشته باشد و یا اینکه به طور مصنوعی تهیه شود. داروهای شیمیایی معمولاً در آزمایشگاه و به دست پزشکان یا دارو سازان کشف شده و پس از تحقیقات کافی و تایید مراجع رسمی در کارخانه‌های داروسازی تولید می‌گردند.
 مصرف دارو ممکن است به صورت خوراکی (قرص و شربت)، مالیدنی (پماد و قطره)، استنشاقی (از راه تنفس) و یا تزریقی (آمپول) باشد.داروها به چهار صورت معدنی، حیوانی، گیاهی و یا شیمیایی وجود دارند .
در ضمن دارو به تنهایی هیچگاه معجزه نمی کند بلکه در کنار سایر پروسیجر های پزشکی نظیر ورزش ، تغذیه مناسب ، کاهش اضطراب و اجرای دستورات پزشک به بهبود بیماری یا عارضه کمک می کند و طول دوره درمان را کاهش می دهد. با این وجود فرآیند بهبود زمانی رخ می دهد که دارو استاندارد و معتبر باشد و طبق دستور پزشک مصرف شود. اما داروهایی که از طریق ماهواره ها تبلیغ می شوند و به فروش می رسند بلا شک موادی هستند که نه تنها در اکثر موارد چاره درد نیستند که خود باعث ایجاد بیماری های دیگر نیز می شوند و در اکثر موارد هیچ کس جز سازنده دارو از ترکیبات آن اطلاع ندارد. تعداد افرادی که از عوارض مصرف برخی از این دارو ها شاکی هستند کم نیستند و پرونده های پزشکی و غیر پزشکی زیادی در این خصوص در جریان است.
اما از آنجایی در دنیای امروزی تبلیغات در خدمت تجارت است و در تجارت هدف وسیله را توجیه می کند ، نشانه رفتن سلامت مردم ( به جهت اهمیت و همه گیر بودن آن) در این سوداگری چندان دور از ذهن نیست.
گردانندگان شرکت های تجاری دارویی غیر مجاز علی الخصوص در کشور های حاشیه خلیج فارس ، آسیای جنوب شرقی حتی برخی کشور های اروپایی با شناسایی نقاط ضعف مردم و آگاهی یافتن از حساسیت آنها نسبت به زیبایی ، تناسب اندام ، داشتن پوست شاداب ، جوان تر یا قد بلند تر به نظر رسیدن ، کاهش علائم پیری ، رهایی از اعتیاد و ... اقدام به تولید محصولاتی در راستای همین نیاز ها می کنند و از آنجا که امکان نظارت بر تولیدات این شرکت ها وجود ندارد و عرضه این محصولات خارج از سیستم اقتصادی و نظارتی کشور انجام می شود ، بالطبع کار کردن در این فضا چندان دشوار نیست و افراد سود جو در این آشفته بازار به درآمد های میلیونی یا شاید هم میلیاردی می رسند. از سوی دیگر به دلیل عدم فرهنگ سازی مناسب و تغییر ساختار نگرش مردم ، مردم به ماهواره بیشتر از چشم و عقلشان اعتماد دارند و طوری به ماهواره استناد می کنند که گویی ماهواره کلید و حلال همه مشکلات و بدبختی های ارضی و سماوی است و داشتن هر گونه شبهه در خصوص صحت محتوی برنامه ها و تبلیغات ماهواره ای ذنب لایغفر است! با وجود اینکه رعایت احتیاط در برخورد با تبلیغات ماهواره ای و لختی اندیشیدن قبل از سفارش دارو ، وظیفه مخاطب است ولی برخورد دولتی با این پدیده نیز مورد انتظار است. بر همین اساس وزارت بهداشت در سال‌های اخیر، برخورد با داروهای ماهواره‌ای را آغاز کرده است و طبق اظهارات معاون داروی سازمان غذا و داروی وزارت بهداشت از سال گذشته تاکنون 1200 شماره تلفن تبلیغات داروهای ماهواره‌ای را که مردم از طریق آنها دارو سفارش می‌دادند قطع شده است و شمار قابل‌توجهی از این شرکت ها نیز از سوی مراجع قضایی تحت پیگرد هستند. درضمن  با پیگیری‌های وزارت بهداشت قرار است طرح برخورد با تبلیغات ماهواره‌ای و رسانه‌های مخل ‌سلامت در مجلس نیز بررسی می‌شود.
هرچند قطع شماره های تلفن فروشندگان چنین محصولاتی یک راه مبارزه با این محصولات است ، ولی این را نیز باید بپذیریم که فروشندگان این قبیل محصولات به راحتی چشم از این تجارت پر سود و کم درد سر نمی گذرند و قطع به یقین راه های دیگری را برای فروش محصولتشان انتخاب می کنند.
شاید بهترین راه در مبارزه با این پدیده ، آگاهی بخشی و فرهنگ سازی در قبال لزوم مراقبت از سلامت باشد. سلامتی متاعی است که خداوند در اختیار همه انسان ها بدون توجه به قومیت و نژاد و فرهنگ و ... قرار داده و گونه سهل انگاری در حفاظت از اعضای بدن گناهی نابخشودنی است. بنابراین بهترین شیوه مبارزه با گسترش استفاده از دارو های غیر مجاز آگاهی رساندن شفاف و آگاه کردن مردم از آناتومی بدن ، ویژگیها و میزان اثر بخشی داروهای مجاز و مضرات داروهای غیر مجاز می باشد. البته این امر زمانی اثر بخش خواهد بود که مسئولان محترم صدا و سیما نیز اندکی از منافع تبلیغات در حوزه سلامت چشم بپوشند و در راستای مبارزه با این پدیده ، دست کم تبلیغات شبانه روزی «خواص نرم تنان» را در رسانه ملی متوقف کنند! 

نوشته :وحید حاج سعیدی - چاپ شده در جوان 6 دی ماه 1391