یک بام و دو هوای حفاظت از محیط زیست

باسمه تعالی

یک بام و دو هوای حفاظت از محیط زیست

به قلم وحید حاج سعیدی

بدون شک حیات انسان در گرو وجود محیط زیستی سالم و عاری از ناپاکی هاست و ادامه زندگی بر روی کره خاکی منهای محیط زیست امکان پذیر نیست. به همین دلیل حفاظت محیط زیست در قرن بیست و یکم به عنوان یکی از ابعاد اصلی توسعه پایدار شناخته می‌شود. هر چند کسانی که دلشان واقعاً به حال محیط زیست این مملکت می سوزد کم نیستند ولی علی الظاهر محیط زیست در کشور ما حامیان و دلسوزان فراوان دیگری نیز دارد که به سبب وجود آزادی بیان، محیط زیست را از زاویه دید خودشان تعبیر می کنند. در واقع جایی که منافع عده ای نهفته باشد از دید این جماعت، زمین خواری، جنگل خواری، کوه خواری، دریا خواری، مرتع خواری، ساخت و ساز و برج و ویلا سازی در حریم رودخانه و ارتفاعات بیش از 1800 متر، افزایش شکار انواع حیوانات و پرندگان به اشکال مختلف، قطع درختان و ... تعرض به محیط زیست محسوب نمی شوند ولی همین جماعت بر خراب شدن لانه پرنده ای یا به قول سهراب بر لرزیدن زانوی آهوی بی جفت چه مرثیه سرایی ها که نمی کنند! از دید این جماعت هجوم میلیونی گردشگران به نواحی ساحلی دریای شمال و انباشتن چندین تن زباله در ایام نوروز و تابستان و یا رها سازی فاضلاب شهری و پسماند صنعتی بسیاری از منازل مسکونی و کارخانجات شهر های ساحلی به داخل دریا از مصادیق آسیب های زیست محیطی به شمار نمی آیند ولی نشت چند قطره از بنزین قایق موتوری هایی که قرار است در آینده گردشگران را به جزیره آشوراده منتقل کنند، خواب را بر حامیان محیط زیست آشفته کرده است و از همین حالا نوحه خوانی بر طبیعت شکننده جزیره آشوراده را آغاز کرده اند! در جزیره کیش که تنها 7 برابر آشوراده است بیش از 30 هتل وجود دارد و ساخت و ساز هتل های جدید هم ادامه دارد ولی اگر در آشوراده آلاچیقی ساده بر پا شود ذنب لایغفر صورت می گیرد. هر چند نگارنده نیز با هر گونه ساخت و ساز غیر مجاز و آسیب رساندن به طبیعت بکر این منطقه مخالف است، ولی قفل کردن درب این جزیره و گذاشتن کلید آن در جیب گروه های مخالف توسعه گردشگری در این استان نیز کاری منطقی نیست چرا که در همه جای دنیا نگاه به محیط زیست معقول و منطقی است و چاره کار پاک کردن صورت مسئله نیست.

البته در این بین درخت نیز تعریف خاصی دارد و به نظر برخی دوستان طرفدار محیط زیست «درخت گیاه چوبی تک تنه ای است که دارای برگ، ساقه و ریشه می باشد و فقط در محدوده جاده ابر می روید!» چرا که با وجود حمله گسترده ماشین‌آلات راهسازی و حفاری برای ایجاد شبکه‌ انتقال فرآورده‌های نفتی به مناطق جنگلی، قلع و قمع بی رویه درختان در برخی نقاط به منظور ساخت و ساز مجاز و غیر مجاز، آتش گرفتن عمدی و غیر عمدی جنگل ها و .... صدایی از کسی به گوش نمی رسد. اما برای جلوگیری از ساخت یک راه روستایی در جنگلی موسوم به جنگل ابر چه مقاله ها، یاداشت ها نوشته و چه برنامه های تلویزیونی که ساخته نشد. جالب اینکه اگر در رابطه با ساخت جاده ابر در اینترنت جستجو کنید صدها مقاله و یاداشت و گزارش در مخالفت با ساخت این جاده می یابید ولی اگر در بخش جستجوی تصاویر، عبارت «قطع درختان به منظور ساخت جاده» را جستجو کنید، تنها تصویری که یافت نمی شود، مربوط به جاده ابر است! چرا که اساساً تعداد درختان این مسیر در مقایسه با درختانی که در طول این سالها به منظور ساخت جاده و بزرگراه و سد و برج و ویلا و ... قلع و قمع شده اند، بسیار ناچیز است و به قولی برگ کاهند پیش تو ای تند باد...

ژست های روشنفکری در حفاظت از محیط زیست

اقدامات سلیقه ای، موقتی، مقطعی و پراکنده و جزیره ای صورت گرفته در خصوص حفاظت از محیط زیست در طول سال های اخیر موید این مطلب است که تفکر حاکم بر فضای حفاظت از محیط زیست در کشور بر اساس مصالح زیست محیطی نیست و بیشتر تحت تاثیر دو مولفه سیاست و تفکر شبه روشنفکری قرار دارد. نفوذ برخی افراد دارای تمکن مالی، زد و بند، کوتاهی در انجام وظیفه برخی نهاد ها به دلایل مختلف، دست داشتن برخی مدیران در پرونده های تخلفات زیست محیطی از یک سو و ژست های شبه روشنفکری عده ای تحت عنوان گروه های حامی محیط زیست باعث شده تا محیط زیست با چالش های اساسی مواجه شود.

بروز سیل در برخی استان های شمالی به دلیل قطع بی رویه درختان، آتش سوزی های پی در پی در جنگل های مختلف، شکار حیوانات بی دفاع، قلع و قمع درختان به بهانه های واهی، افزایش خارج از تصور آلودگی هوا، بروز پدیده های نوظهوری چون زمین خواری، جنگل خواری و دریاخواری، رشد قارچ گونه کارخانجات در برخی شهر ها و عدم توزیع متوازن صنایع در سطح کشور و بسیاری از فجایع زیست محیطی در کشور ما حصل همین نگاه ها و مصلحت اندیشی های مقطعی و تفکرات سیاسی حاکم بر جامعه است. بی شک حمایت از مخالفان توسعه گردشگری در استان به بهانه تخریب محیط زیست و یا مطرح ساختن موارد جزئی مشابه و در بوق و کرنا کردن آنها نظیر طرح ابتر شکار ممنوع و ... نیز، نوعی سرپوش گذاشتن بر تخلفات و فجایع زیست محیطی بی شماری است که در سال های اخیر در کشور رخ داده است. تا جایی که نمایندگان مجلس همچنان پیگیر پرونده تحقیق و تفحص از سازمان محیط زیست هستند و پاسخ 48 صفحه ای این سازمان به کمیسیون کشاورزی مجلس شورای اسلامی، نمایندگان مجلس را قانع نکرده است. جا دارد مسئولان محترم محیط زیست کشور وحدت رویه در حفاظت از محیط زیست را سرلوحه امور در این سازمان قرار دهند و در این مسیر تنها به حفاظت از این امانت الهی و تحویل شایسته آن به نسل های بعدی بکوشند.

وحید حاج سعیدی 

لباس های سنتی بر روی دیوار نا مهربانی! به قلم وحید حاج سعی

 

باسمه تعالی

لباس های سنتی بر روی دیوار نا مهربانی!

به قلم وحید حاج سعیدی

ایران کشوری با قدمت چند هزار ساله بدون شک دارای نماد ها و شاخص های اصیلی است که نشان از هویت و اصالت فرهنگ و هنر در این بوم و بر دارند. آثار به جای مانده از اسلاف و پیشینیان ما در حوزه های مختلف نیز موید این مطلب است که توجه به فرهنگ و نماد های هویتی در بین ایرانیان از اعتبار و جایگاه خاصی برخوردار بوده است و به کار گیری خلاقیت و هنر اصیل ایرانی در خلق آنها باعث شده تا هیچگاه گرد کهنگی روی آنها ننشیند.

وجود گویش های متنوع، خطوط و نقوش زیبا در صنایع و نماد های معماری، نقاشی ها و نگار گری های بی نظیر، سازه های چشم نواز و ... همگی از اصیل بودن فرهنگی بی همتا و عجین شده با هنر و ذوق ایرانی خبر می دهند که برخی از آنها اگر در دنیا بی نظیر نباشند در زمره کم نظیر ترین آثار خلق شده توسط نوع بشر هستند. با وجود چنین خلاقیت های حیرت آوری در بین هنرمندان سده های دور، تصور پوشیدن البسه و لباس های شکیل در آمیخته با هنر و سازگار با روح و جسم آدمی، تصوری دور از ذهن نیست و دلیل این مدعی نیز تنوع ساختار و طرح و نقش پوشاک و البسه سنتی در بین اقوام گوناگون ایرانی می باشد. فراوانی این تنوع تا حدی گسترده است که کمتر قومی را در کشور می توان یافت که نوع پوشش و البسه آنها با قومی دیگر مشابه باشد.

این لباس ها که ترکیبی از رنگواره ها و ظرفت های هنری را به همراه دارند، چشمان هر هنر دوستی را شیفته ظرافت و خلاقیت هنرمندان و دوزندگان آنها می کنند. استفاده از رنگ های طبیعی به منظور تلفیق نقش با طبیعت، طراحی متناسب با فرهنگ و سنن هر قوم، سازگاری با محیط کار و تلاش، هماهنگی و تناسب با محفل و مجلس و توجه به سن افراد و ... از شاخص های لباس های سنتی اقوام ایرانی می باشد.

بی مهری به البسه سنتی در هزاره سوم

 با وجود ظرائف خاص هنری و زیبایی های چشم نواز این پوشاک، متاسفانه در عصر کنونی هیچ رغبتی در نسل جدید به ویژه بانوان و جوانان در به تن کردن این پوشاک دیده نمی شود و خانواده های امروزی لباس هایی با سبک غربی و حتی دارای کلمات لاتین در بستر لباس را، به این لباس های فاخر و زیبا ترجیح می دهند. دردمندانه طراحان لباس های جدید هم تمایلی برای الگو برداری از این دست لباس ها در طراحی های نوین ندارند و آنها نیز بیشتر در مسیر ترویج طرح های نوین و غربی گام بر می دارند.

در حقیقت لباس های بومی و سنتی را می توان بزرگترین بازنده جدال نابرابر مدرنیته و سنت در عرصه پوشاک، دانست. هر چند هنوز در برخی از مناطق ایران نظیر مناطق ترکمن نشین یا کرد نشین، پوشش غالب مردم به ویژه در مناطق روستایی یا حتی شهری لباس های سنتی است ولی باید این نکته را بپذیریم که ذائقه پوشش مردم در سال های اخیر دچار یک دگردیسی اساسی شده است و پوشش اکثریت جامعه پوشش سنتی نیست و تنها درصد اندکی از مردم به پوشیدن این لباس هامبادرت می ورزند که قاطبه آنها را نیز افراد مسنی تشکیل می دهد که بیشتر در روستا ها یا شهر های کوچک سکونت دارند. در حقیقت استفاده از این نوع پوشاک محدود به مراسم شادی، افتتاحیه ، اختتامیه، جشن های خانوادگی، رقص خنجر، جشن گندم، جشن خرما، جشن درو و برخی جشنواره های بومی و سنتی شده است. هر چند هر از گاهی مسئولان نیز در بدو ورد به استان های مختلف کشور به صورت نمادین اقدام به پوشیدن این لباس ها می کنند!

دلایل عدم استفاده از البسه سنتی در نزد خانواده ها

عوامل بسیاری در بحث عدم استفاده از پوشش های سنتی در جوامع امروزی مطرح است. بدون شک اولین دلیل عدم استقبال از لباس های سنتی تغییر سبک زندگی در جامعه مدرنیته و صنعتی امروز است. هر چند برخی از کارشناسان معتقدند با توجه به تغییرات در سطح جامعه و متفاوت شدن سبک زندگی، نیاز به تنوع در طرح لباس و نوع پوشش امری طبیعی است و نباید در برابر آن مقاومت کرد، ولی ذکر این نکته ضروری است که تغییر سبک زندگی نباید منجر به حذف یا نادیده انگاشتن نماد های فرهنگی و هویتی یک قوم شود. بلکه با یک نگاه منطقی و خلاقانه باید از الگوهای لباس های سنتی در طراحی لباس های جدید بهره گرفت تا علاوه بر مرتفع ساختن نیاز ها و الزامات سبک نوین زندگی، فرهنگ ها و نماد های هویتی نیز را زنده نگه داشت.

دومین عامل در مهجوریت این پوشاک را می توان مهاجرت افراد برشمرد. مهاجرت از روستا ها به شهرها و حتی استان های دیگر باعث می شود، افراد خود را با محیط جدید سازگار کنند و لازمه سازگاری با محیط جدید هم رنگ شدن با جماعت می باشد و تغییر سبک پوشش اولین گام در این مسیر محسوب می شود.

البته گرانی لباس های سنتی در مقایسه با سایر پوشاک، افزایش مد گرایی و برند پوشی نسل جدید، الگوبرداری از نماد های غربی ، حجم زیاد برخی از آنها، جنس لباسها و متناسب نبودنشان با آب وهوای شهری، صرف وقت زیاد در هنگام پوشیدن نسبت بقیه پوشش ها، دست و پاگیر بودن آنها به دلیل استفاده از زیور آلات و ... را می توان از سایر دلایل بی رغبتی افراد به این نوع پوشاک دانست.

هر چند شاید به دلایل مختلف و تغییر سبک زندگی مردم ، استفاده از برخی لباس های سنتی در محیط کار یا بازار مقدور نباشد، ولی هیچ دلیل قانع کننده برای استفاده نکردن از این پوشاک در مراسم شادی و خانوادگی و جشنواره ها وجود ندارد. 

سنت را برای همیشه به موزه نسپاریم

بدون تردید اگر تلاشی جدی و تاثیر گذار برای معرفی و احیای لباس های بومی و سنتی صورت نگیرد، نسل این دست پوشش نیز به سان بسیاری از صنایع و هنر دستی و گویش های محلی به خطر می افتد و شاید چند سال بعد تنها این لباس ها را بتوانیم در موزه ها رویت کنیم. لباس و زبان هر قوم را می توان در زمره اصلی ترین شاخص های هویتی هر قوم بر شمرد که ریشه در قدمت و تاریخ آن قوم دارد و هر گونه اهمال و سستی در حفظ پیشینه و ساختار آنها می تواند لطمات جبران ناپذیری به فرهنگ جامعه بزند. متاسفانه در سال های اخیر پان تهرانیسم و رواج کلماتی نظیر «محلی» یا «شهرستانی» باعث شده تا بیشتر افراد به نوعی از تاریخ و گذشته خود که ریشه در هویت آبا و اجدادشان دارد، گریزان باشند و به نوعی خود را به شهرهای بزرگتر منتسب کنند. این نگاه و رویکرد مسموم باعث بی توجهی به فرهنگ و هوییت تاریخی می شود که اولین تبعات را می توان را در حذف یا فراموش گویش، تغییر نوع پوشش و حتی نام خانوادگی افراد دید. بدون شک توجه به شاخص های فرهنگی و هویتی همه اقوام می تواند در زنده نگه داشتن فرهنگ های بومی و سنتی از جمله پوشاک ایرانی موثر باشد. استفاده از این پوشش توسط مجریان صدا و سیما، نمایش و استفاده در فیلم ها و سریال ها و حتی تیزر های تبلیغاتی که به نوعی بینده اجباری دارند، برگزاری نمایشگاه های البسه سنتی ، اهدای لباس سنتی به عنوان بخشی از جوایز بانکها ، برگزاری مسابقات طراحی و دوخت لباس های سنتی با جوایز چشمگیر، برگزاری زنگ یا روز لباس سنتی در مدارس به ویژه مدارس دخترانه و ... نیز از دیگر راهکار های کاربردی در آشنا ساختن نسل جدید با این یادگاری هنری محسوب می شوند.

امید است مسئولان و دست اندر کاران حفظ آثار و ارزش های سنتی در جامعه نسبت به مقوله هنر و صنایع ایران قدیم که پوشاک نیز یکی از مهمترین جلوه های آن است بیش از پیش بکوشند تا شاهد اعتلاء و فراگیر شدن سنت پوشش ایرانی در سطح جامعه باشیم.