آفتاب درمانی در مدارس؟


یکی از دوستان که در مدیریت آموزش و پرورش شهرمان سمتی دارد نقل می کند ، زمستان سال قبل برای بازدید به یک مدرسه دخترانه رفتیم. حیاط مدرسه تمیز بود و روی دیوار ها پر بود از نوشته های مدیریتی و عارفانه و جملات مثبت. بارز ترین این جملات هم جمله معروف « بنی آدم اعضای یکدیگرند/ که در آفرینش ز یک گوهرند» بود. سالن مدرسه هم تمیز بود و تابلوی جوایز در آن خود نمایی می کرد. در سالن مدرسه چند دانش آموز را دیدم که در گوشه ای در پناه آفتاب ایستاده یا نشسته بودند. با خود فکر کردم شاید از کلاس درس اخراج شده اند یا شاید هم برای انجام مسابقه یا کار خاص دیگری در سالن تجمع کرده اند. نزدیک تر شدم. یکی از آنها از درد به خود می پیچید. علت را جویا شدم. ظاهراً بعد از خوردن نیمی از کیکی که از فروشگاه مدرسه خریداری کرده بود ، به این مشکل دچار شده بود. ایشان باقیمانده کیک را که در لفاف بود به من نشان داد. از تاریخ مصرف کیک نگذشته بود ولی به علت پارگی لفاف خارجی ، کیک فاسد شده بود. بقیه دانش آموزان هم به دلایلی نظیر سر درد ، تب ، شکم درد ، پهلو درد و ... در آفتاب ایستاده بودند. موضوع را با خانم مدیر مطرح کردم. ایشان هم در کمال خونسردی جواب دادند: « چیزی نیست. خودشان را به موش مردگی زده اند. یه ساعت تو آفتاب بمونن ، حال همه شون خوب میشه!»
از مدیر خواستم بلافاصله با خانواده های آنها تماس بگیرد تا برای انتقال فرزندانشان به منزل یا درمانگاه اقدام کنند و برای ایشان هم توبیخ کتبی به صورت درج در پرونده صادر کردم.
به راستی مگر حق مدیریت در مدارس چقدر است که هر کس به خود اجازه می دهد بدون داشتن آگاهی از علم مدیریت و شیوه های برخورد با دانش آموز و ... تقاضای تصدی مدیریت کند؟
شاید هم پرستیژ مدیریت یا واهمه از کلاس ، شاید هم بی حوصلگی و عدم علاقه به تدریس باعث می شود با سرنوشت عده ای بیش از 30 نفر بازی کنیم.
به راستی اگر فرزند همان خانم مدیر در مدرسه دچار درد شکم یا عارضه دیگری شود ، باز هم موش مردگی تلقی می شود یا چون فرزند مدیر است ، حتماً راست می گوید و باید بلافاصله به منزل منتقل شود یا با والدینش تماس گرفته شود.
اگر این درد های شکم یا پهلو که به زعم خانم مدیر با آفتاب درمانی! معالجه می شوند ، نشانه های آپاندیسیت یا عارضه جدی دیگری باشند و دیر رساندن دانش آموز به بیمارستان باعث بروز حوادث ناگوار شود ، چه کسی پاسخگو خواهد بود؟
آیا عزل مدیر یا انتقال ایشان به مدرسه دیگری ( جهت استفاده سایر دانش آموزان از تجارب ایشان! ) ، کفایت می کند؟ به راستی ملاک انتخاب مدیران در مدارس ما چیست؟
از برآیند شنیده ها و مشاهدات در مدارس چنین بر می آید که تصدی پست های مدیریتی در مدارس در بیشتر موارد طبق ضوابط و قوانین مدون خاصی نیست و مولفه هایی نظیر داشتن علاقه به پست مدیریت ،  نداشتن علاقه به تدریس ، جناج بندی های سیاسی ، قومیتی و فامیلی ، بده بستان های انتخاباتی و ... بیش از فاکتور هایی  نظیر سابقه و سنوات ،  تجربه ، تحصیلات مدیریتی ، دانش و سواد به روز ، گذراندن دوره های ضمن خدمت مدیریت ، روحیه و روابط عمومی بالا ، سابقه معاونت و ... موثرند .
امید است مسئولین محترم ادارات آموزش و پرورش در انتخاب مدیران شایسته و کار آمد ، دقت نظر بیشتری داشته باشند و سرنوشت نسل بعدی را به دست افرادی نسپارند که از کلاس گریزان هستند و یا شیفته مدیریت هستند ولی عملاً چیزی از مدیریت نمی دانند.

چند می گیری کار فرهنگی نکنی!؟


امروزه انجام برخی امور به یک پروژه بزرگ تبدیل شده اند و تهیه مقدمات و حواشی انجام یک « برنامه » از خود «برنامه یا فرآیند» پر هزینه تر و زمان برتر شده است. قبلاً چهار عدد آجر از دیوار باشگاه ! و یک توپ پلاستیکی از مغازه حاج حسین خدا بیامرز ، ساعت ها ده پانزده را سرگرم می کرد و شور و هیجان یک بازی گل کوچک تا حد یک مسابقه رسمی بود اما امروز بچه ها به بازی با کمتر از پلی استیشن و فیفا 2012 راضی نمی شوند.
قبلاً انجام بازی دیجیتالی به یک دستگاه آتاری و یک تلویزیون سیاه و سفید 14 اینچ نیاز داشت ولی امروز حجم دانش آموزانی که در کافی نت ها ولو هستند از صف محصولات لبنی نمایشگاه بهاره نیز بیشتر است! دانش آموزانی که حتی نمی دانند کتابخانه شهر کجاست؟
قبلاً برای تهیه کفش و لباس عید ، جنس ، دوام و کیفیت کالا مهمترین فاکتور ها محسوب می شدند اما امروز برند ( نام تجاری ) و داشتن مارک و عکس روی منسوجات مهمتر از هر چیزی است.
قبلاً سفر به امام زاده عبدالله آمل و مشهد جزو بهترین مسافرت های دوران کودکی ما محسوب می شدند و هنوز هم از آنها به عنوان نوستالژیک ترین ( خاطره انگیز) خاطرات یاد می کنیم ولی امروز اکثر خانواده ها رویای سفر به آنتالیا و مالزی و تایلند را در سر می پرورانند و در سفر های داخلی هم کیش اولین گزینه روی میز است.
این قبیل تفکرات و بازخورد ها ماحصل تغییر ذائقه فرهنگی مردم در طی سال های اخیر است که اگر فکری به حال آن شود ، اوضاع از این هم وخیم تر خواهد شد. دسترسی آسان به اطلاعات سمعی و بصری از طریق شبکه های اجتماعی ماهواره ای و اینترنتی ، ضعف رسانه های دیداری و شنیداری ملی در ارائه برنامه های فرهنگ مدار ، کم کاری و عدم شناخت مسئولین حوزه فرهنگ و آمورش از روحیات و نیازمندی های نسل جوان باعث شده دیدگاه و نگرش نسل جدید و حتی خانواده های آنها نسبت به مسائل اجتماعی و فرهنگی تغییر کند و به صورت  ساختارشکنی در رفتار ، پوشش ، تفکر و حتی اعتقادات ظهور کند.
همین آفت گرفتاری در بند نقش ایوان ، در امور فرهنگی شهر ما نیز دیده می شود و بزرگان شهر انجام کار فرهنگی را منوط به جذب بودجه و ردیف و قافیه و ... می دانند. سال ها قبل که ما دانش آموز ابتدایی بودیم و هنوز اسم مسی و رونالدو پشت پیراهن های بچه ها نقش نبسته بود و تمام سرگرمی ما تماشای چند برنامه کودک و یک فیلم سینمایی تکراری در روز های جمعه بود ، امام جمعه اسبق شهر جناب آقای شاهرودی ( عضو مجلس خبرگان رهبری ) در طبقه فوقانی اطاق های مسجد جامع با کمترین امکانات ( چند عدد صندلی ، چند خودکار به عنوان جایزه و یک دیس کیک یزدی برای پذیرایی) در غروب روز های پنجشنبه جلسات هفتگی برگزار می کرد و با زبانی بسیار ساده و کودکانه مفاهیم اجتماعی ، اسلامی و قرآنی را برای ما بازگو می کرد و ما مشتاقانه منتظر شروع این کلاس می شدیم و حتی یک ساعت زود تر از زمان شروع جلسه در مسجد حاضر می شدیم. به جرات می توان گفت اثربخشی و ماندگاری کلاس های ساده و صمیمی بیش از فعالیت های فرهنگی پر زرق و برق امروز در قالب جشنواره ها و سمینار ها و  ... می باشد. متاسفانه در حال حاضر کار های فرهنگی فقط به کار های نمادین تبدیل شده اند و در عمل تاثیر چندانی روی هویت ، اصالت ، تقویت آموزه های دینی ، باور های اعتقادی و ... ندارند و بیلان کار مهمتر از اجرا یا کیفیت کار است. کارهایی که همه ساله میلیارد ها تومان بودجه فرهنگی کشور را به خود اختصاص می دهند ولی در عمل محبوبیت بازیکنان و خوانندگان ایرانی و خارجی دو صد چندان می شود و نحوه گفتار و پوشش نسل چهارم به افرادی شبیه است که تنها چیزی که در قاموسشان ترجمه نمی شود فرهنگ و هویت است.
کار فرهنگی به تولید نرم افزار قرآنی و گذاشتن چند قفل و فروش آن به قیمت نزدیک به بیست هزار تومان نیست. تا جایی که آقای قرائتی نیز از مسئولین خواسته روی سی دی های قرآنی و فرهنگی قفل گذاشته نشود. چرا که سی دی های مستهجن و غیر اخلاقی با کمترین هزینه قابل تکثیر هستند ولی تهیه و تکثیر سی دی های قرآنی و آموزشی با صرف هزینه های هنگفت امکان پذیر است.
کار فرهنگی از به کار گیری ویدئو پروجکشن وایرلس و لپ تاپ دو هسته ای در سالن های مجهز ایجاد نمی شود ، کار فرهنگی از دل کلاس های امور تربیتی در دهه شصت بیرون می آید که غلامرضا منتظری و حاج اصغر زنگانه با به کار گیری تخته و گچ و شیوه بیان مورد پسند و همخوان با نسل آن روز ، برگزار می کردند.
کار فرهنگی با همدلی و همفکری صورت می گیرد و تصمیم گیری انفرادی و کار جزیره ای در این وادی جایگاهی ندارد.
کار فرهنگی با شناخت کافی از روحیات و خلقیات نسل جوان صورت می گیرد و نسخه پیچی این ماجرا بدون معاینه ، دردی را درمان نمی کند.
کار فرهنگی یعنی سالن های مدارس که مختص دانش آموزان هستند را بعد از استفاده دانش آموزان به سایرین واگذار کنیم.
شاید اگر مسئولان شهر این نوشتار را مطالعه بفرمایند هر کدام یک گزارش چند صفحه ای از شرح کار های فرهنگی انجام شده در حوزه کاری شان از برگزاری دعا و شرکت در مراسمات در ساعات اداری گرفته تا چاپ بنر و بروشور و ... را به نمایش بگذارند ولی ذکر این نکته ضروری است که زمانی کار فرهنگی بازخورد دارد که فرهنگ و آموزش را به هم گره بزنیم و بتوانیم :
الف) کافی نت ها را خلوت و مساجد و باشگاه ها و پارک ها شلوغ کنیم.
ب) امکانات در اختیار جوانان بگذاریم تا به جای خوانندگی در شبکه های ماهواره ای در شهر خودمان کنسرت برگزار کنند.
ج) کتابخانه شهر رونق بگیرد و فقط پاتوق پشت کنکوری ها نباشد.
د) برگزاری مسابقات ورزشی فقط به دهه فجر و هفته بسیج - آن هم متخص ادارات و کارمندان - ختم نشود.
ه) انتخاب جوان نمونه شهر هر 26 سال یکبار توسط شهرداری صورت نگیرد و همه ساله دانش آموز و جوان نمونه انتخاب کنیم.
ز) یکبار هم که شده قرائتی یا الهی قمشه ای را به شهر مان دعوت کنیم تا افراد مجبور نشوند با هزینه شخصی از سخنرانان بزرگ مثل آزمندیان دعوت به عمل بیاورند و تازه بعد از دو ساعت سخنرانی مفید برای دو هزار نفر متهم به ابطال وقت جوانان نیز شوند!
ح ....
امید مسئولین محترم شهر با همفکری و همدلی و استفاده از تمام ظرفیت و پتانسیل های  این شهر ، غنای فضای فرهنگی شهر را در نظر بگیرند و با برنامه ریزی و تشکیل ستادی به همین منظور سعی در بالابردن راندمان و اثر بخشی فعالیت های فرهنگی شهر داشته باشند. استفاده از تجارب بزرگان و رصد فعالیت های انجام شده در سایر شهر ها ، در کنار موقعیت های جغرافیایی و اجتماعی این شهر می تواند در انجام این رسالت اجتماعی تاثیر گذار باشد.

لطفاً آقای شهردار نخواند!


در عصر کنونی به دلیل افزایش جمعیت خودرویی کشور ، لزوم داشتن خیابان ها و کوچه های عریض در معابر شهری و جاده های چند بانده در معابر بین شهری از ضروریات جامعه مدرن امروزی محسوب می شود. اما در شهرستان علی آباد کتول که به دلیل قرار گرفتن در مسیر بین المللی مازنداران ، گلستان و خراسان از اهیمت استراتژکی خاصی برخوردار است ، متاسفانه تلاش عملی چشمگیر در خصوص عقب نشینی بنا هایی که در مسیر خیابان اصلی وجود دارند ، صورت نگرفته است و این کار خیلی کند و با سلام و صلوات انجام می شود!
عدم اقدام فوری در این خصوص منجر به ایجاد آلودگی بصری در سطح شهر و دندانه دندانه شدن شهر شده است. در جاهایی هم عقب نشینی صورت گرفته مالکین به دلیل عدم توافق با صاحبان ابنیه یازمین ها پشت سر اقدام به ساخت دکه های ثابت ! نموده اند و به اندک اجاره بهایی راضی شده اند!
ساختمان قدیم شهرداری هم که می توانست جایگزین مناسبی برای معامله با مالکین بنا های مورد نظر گزینه مناسبی باشد به درست یا غلط به فروش رسید که علی القاعده آب رفته به جوی باز نمی گردد.
با توجه توسعه و پیشرفت شهر در سال های اخیر و سر زبان افتادن شهر بعد از توسعه دانشگاه آزاد ، ایجاد سد ، افزایش روز افزون شهرت مناطق جنگلی شهرستان و ایجاد شهرک صنعتی در شهر و ... لزوم اجرای طرح عقب نشینی در شهر ( به منظور تسریع در روند توسعه شهر ) بیش از پیش از ضروری می نماید.
در این راستا پیشنهاد می گردد به صورت پایلوت ، شهرداری با ایجاد یک شرکت تعاونی و فروش سهام یا هر راهکار دیگری که به نظر بزرگان و متولیان شهر می رسد ، نقدینگی ایجاد کند و بخشی از ابنیه قدیم ساز (به عنوان مثال در ضلع جنوب شرقی فلکه یا اماکن موجود در یکی از اضلاع چهار راه قصر یا زمین ترمینال سابق مقابل مصلی ) را در متراژ وسیع خریداری نموده و اقدام به ساخت یک مجتمع عظیم استاندارد ، دارای پارکینگ وسیع و تمامی امکانات و وسایل پیشرفته نماید و با واگذاری نیمی از واحد های ساخته شده به صاحبان اماکن قرار گرفته در طرح عقب نشینی ، زمینه اقدام فوری در عقب نشینی فراهم شود.
از دیگر مزایای این کار می توان به ایجاد اشتغال ، جلوگیری از ساخت و ساز های جزیره ای با ظاهر بصری نامناسب ، جلب توجه و ایجاد علاقه در سایرین به منظور ساخت مجتمع های شراکتی ، حل بخشی از مشکل پارک خودرو ها ، معرفی و توسعه صنعتی سازی و ... اشاره کرد.
امید است مسئولین شهر قبل از خندیدن به این طرح لااقل آن را دوباره بخوانند!
 

 

تبلیغات تلویزیونی منهای اخلاق

چاپ شده در اطلاعات
با گسترش تکنولوژی و فراگیر شدن وسایل ارتباط جمعی نوین ، گستره تبلیغات رسانه ای نیز رشد چشمگیری داشته و شرکت های تجاری بزرگ بدون در نظر گرفتن مبانی اخلاقی و ارکان اقتصاد و سلامت جامعه فقط به فروش بیشتر محصولات خود و کسب در آمد بیشتر می اندیشند. در دنیای کنونی که تماشای برنامه های تلویزیونی بخشی از زندگی رسانه‌ای افراد‏ محسوب می‌شوند تماشای تبلیغات تجاری نیز ناخواسته به بخش جدایی ناپذیر این فرآیند تبدیل شده است.
پخش تبلیغات تلویزیونی زمان مشخصی ندارد و مربوط به‏ برنامه ای خاص نمی‌شود و عمدتاً  قبل و بعد از  برنامه‌های پربیننده پخش می شوند .‏
هر چند گروه های هدف در تیزر های تبلیغاتی تعریف شده و مدون هستند ولی تماشای یک تبلیغ تلویزیونی خواه یا نا خواه روی تفکر و تغییر ذائقه همه افراد جامع تاثیر می گذارد. آنچه که مسلم است این است که گروه بزرگسال به دلیل داشتن قدرت تعقل و تفکر به طور صد در صد تحت تاثیر تبلیغات قرار نمی گیرد و به سایر جنبه های  محصول یا خدمات مورد تبلیغ می اندیشد و برای استفاده از محصولات یا خدمات معرفی شده به مولفه هایی نظیر قیمت ، کار آیی ، مشورت با دیگران و ... نیز نیم نگاهی دارد. اما اوضاع در مورد کودکان اینگونه نیست و کودکان به دلیل عدم تکامل قدرت تعقل و تصمیم گیری بیش از بزرگسالان تحت تاثیر تبلیغات تلویزیونی قرار می گیرند و آنچه را که در تبلیغات می بینند به طور کامل باور می کنند و برایشان حجت است. بنابراین گردانندگان و مدیران تبلیغاتی شرکت ها سعی می کنند ، در تمام اوقات شبانه روز اقدام به پخش برنامه های تبلیغی محصولات مورد توجه کودکان قبل از همه برنامه های تلویزیونی کنند و نوع برنامه برایشان مهم نیست.
هدف از نگارش این نوشته بررسی اهمیت و میزان اثرگذاری رسانه در تبلیغات نیست بلکه سعی داریم در این مقاله به میزان تخریب آگهی های تبلیغاتی روی شکل گیری شخصیت کودکان و سایر تبعات منفی آنها روی نسل جوان بپردازیم.


در عصر حاضر که مفاهیمی چون رسانه ،  ارتباطات، رقابت ، مشتری‌مداری و بعضا مصرف‌گرایی با هم پیوند خورده اند، تبلیغات به عنوان عنصری آمیخته با بازاریابی، نقش‏ حیاتی  در حفظ و بقاء اقتصاد مصرف گرا از طریق شناساندن و معرفی محصولات ایفا‏ می‌کند، چراکه تبلیغات رسانه ای به عنوان یکی از مهم‌ترین و کلیدی‌ترین ابزارهای‏ شناخته شده بازاریابی برای گسترش و نفوذ در بازار شناخته شده است.‏امروزه کارشناسان معتقدند معرفی یک کالا از طریق رسانه یا نمایش یک حرکت اخلاقی ( صرفه جویی) یا حتی غیر اخلاقی ( کشیدن سیگار ) 40 برابر تبلیغ به وسیله  سایر شیوه ها ، اثر بخشی و ماندگاری دارد. بنابراین لزوم دقت و انتخاب برنامه های تبلیغاتی علی الخصوص تبلیغات تلویزیونی بیش از پیش عیان می شود. چرا که تلویزیون یک رسانه صرف نیست . تلویزیون پاسخگوی تمام مخاطبین یک کشور است و هر فرد در هر مرتبه و شغلی
حداقل چند ساعت در روز به تماشای برنامه های مختلف تلویزیون می پردازد.
هدف بحث چرایی میزان و مدت تبلیغات و میزان درآمد و سایر موارد مربوط به تبلیغات و راه‌های گسترش تبلیغات و شیوه‌های مدرن آن نیز نیست. بلکه هدف بررسی میزان هنجارشکنی‌های رایج در تبلیغات و تیزر‌های تلویزیونی است. این هنجار شکنی ها بیشتر روی کودکان، که ذهن آماده و اثرپذیرتری نسبت به افراد بزرگسال دارند، تاثیر سوء می‌گذارند.‏
تبلیغات بازرگانی به دلیل این که واسطه میان تولیدکننده و مصرف‌کننده است‏ موجب رونق فروش می‌شود و رونق فروش، گسترش تولید و افزایش و بالا رفتن سطح‏ درآمد ملی را به همراه خواهد داشت در این فرآیند نقش رسانه‌ها به دلیل همه‌گیر بودن و در دسترس بودن تقریبا تمامی اقشار جامعه بیش از پیش حیاتی و جدی می‌نماید.

لذا ‌نهادهای اقتصادی، تجاری و اجتماعی ، رسانه‌ها را به عنوان ابزاری برای گسترش حوزه نفوذ و جذب مخاطبان و مشتریان کالاها،‏ محصولات، خدمات، اندیشه‌ها و عقاید خود انتخاب نموده اند و در این میان تلویزیون به عنوان گسترده‌ترین رسانه جمعی می‌تواند نقش اساسی و کلیدی  در اطلاع‌رسانی و جهت‌دار کردن عقاید و خواسته‌های شرکت های دولتی و خصوصی باشد به شرطی که بتوان با بهره‌گیری از ویژگی های منحصر به فرد تلویزیون در مقایسه با سایر‏ رسانه‌ها- ارتباط اثربخشی با مشتریان برقرار کرد که در نهایت می‌تواند به حفظ و توسعه بازارهای هدف منجر شود.‏

اگرتبلیغ‌ تجاری‌ را فرآیندی‌ ارتباطی‌ بدانیم‌ که‌ با معرفی‌ کالاها و خدمات‌ تجاری‌ تلاش‌ می‌کند تا مخاطبان‌ خود را برای‌ انتخاب‌ و خرید آن‌‏ کالا مجاب‌ کند، سه کارکرد آگاهی ‌بخشی ‌،  ترغیب و ویژگی های منحصر به فرد کالا یا خدمات ‌ را می‌توان‌ به‌ عنوان‌ مهمترین‌ نقش‌ تبلیغات‌ تجاری‌ محسوب‌ کرد. از سوی‌ دیگر عمل‌ آگاهی‌‏ و ترغیب‌ در خلاء اتفاق‌ نمی‌افتد، بلکه‌ تبلیغ‌ تجاری‌ نیازمند بازسازی‌‏ فضای‌ اجتماعی‌ مرتبط باخواست‌هایی‌ است‌ که‌ به‌ عنوان‌ مکانیزم‌‏ انگیزش‌ در ارجح‌ دانستن‌ کالای‌ مورد تبلیغ‌ عمل‌ می‌کند.‏

در تعریف‌ واژه Life style ‏، با واژه‌‏ فراگیری‌ روبرو هستیم‌ که‌ ازسلیقه‌ فرد در زمینه‌ بهداشت فردی، مدل‏ لباس، نوع آرایش ،  نوع خودرو و انواع خوراکی‌ها گرفته تا سرگرمی‌ و تفریح‌ و‏ ادبیات‌ و موضوعات‌ مربوط دیگر را شامل‌ می‌شود. در واقع این کلمه ،  سبک زندگی‌‏ یا همان ‍» مد»  را در ذهن تداعی‌ می‌کند.
پس باید بپذیریم که  سبک‌ زندگی‌ در واقع‌ مد یا حالت‌ زندگی‌ یک ‏‌فرد است‌.سبک‌ زندگی‌ معمولا با طبقه‌ اقتصادی‌ - اجتماعی‌ پیوند دارد و در تصویری‌ که‌ از فرد ساخته‌ می‌شود بازتاب‌ می‌یابد و در تمامی طبقات‏ جامعه رسوخ می‌کند.‏
از عمده ایرادات به تیزر‌های تبلیغاتی ، تبلیغ و یا به عبارتی تلاش در جهت تغییر سبک زندگی افراد می باشد و متاسفانه  گسترش ناخواسته (شاید هم خواسته)  فرهنگ مصرف‌گرایی و مدگرایی ماحصل این گونه  تبلیغ محصولات یا خدمات می باشد. استفاده بیش از حد از برخی مواد خوراکی و غیر خوراکی، عدم به کارگیری از پوشش متعارف اکثریت مردم ، استفاده از مبل‌ها و دکوراسیون گرانقیمت و شیک، نمایش منازل مسکونی گرانقیمت در مناطق پولدار نشین ، تزئین میز‌های غذا به صورت‏ غیرمتعارف و سرو غذا  بیش از حد نیاز افراد سر میز، تلاش در جهت افزایش طول مکالمات تلفنی و  به کارگیری هر چه بیشتر تلفن همراه ، تبلیغ انواع غذا ها و خوراکی هایی که برای سلامتی کودکان مضَر هستند ،  بخشی از ایرادات اساسی تیزر‌های تبلیغاتی تلویزیونی در جامعه ما می باشند.

در واقع یک تیزر تبلیغاتی باید معرف ویژگی‌ها و خصوصیات یک کالا یا نوعی خدمات باشد که آن را از سایرین متمایز کند و بیننده را مجاب به استفاده از آن محصول یا خدمات نماید .
ولی متاسفانه در تبلیغات تلویزیونی ما که میلیون ها بیننده دارد ، چنین امری رخ نمی دهد و فقط به بیننده ها توصیه می شود که از فلان کالا یا خدمات استفاده کنند و علت این توصیه نیز بیان
نمی شود و مبنای اصلی تبلغیات که همان  ذکر خصوصیات بازر ، منحصر به فرد یا جدید یک کالا یا خدمات می باشند، در اکثر تیزر ها دیده نمی شود و عموما از روش هایی استفاده می شود که جنبه اخلاقی و فرهنگی در آنها رعایت نمی شوند. در بسیاری از این تیزر ها و  تبلیغات‌ تلویزیونی کارگردان‌های تبلیغاتی و مدیران اقتصادی سعی می کنند،  با نشان دادن مصرف کالا‏ها توسط قشری خاص یا مرفه ( اصطلاحاً با کلاس ) لزوم استفاده از آن را به مردم تفهیم یا تحمیل کنند که شیوه مناسبی  نیست.
در واقع سازندگان این قبیل تیزر ها سعی دارند  با نمایش افرادی با  لباس‌های شیک و بازی در خانه‌های مجلل و آن چنانی،‏ برتری مجازی از این قشر افراد را در جامعه ترویج و به دیگران القا ‌کنند. در پس این ماجرا این شائبه در بین بینندگان پدید می آید  که محصولاتی که افرادی از این دست مورد استفاده قرار می دهند ،  شایسته مصرف توسط همگان می باشند  و این در واقع فرار از معرفی کیفیت و ویژگی‌های جدید و منحصر‏ به فرد محصولات است و با بزرگنمایی و فرار از واقعیت سعی در گمراه‏ ساختن بینندگان و مجاب کردن مردم به خرید محصول یا استفاده از خدماتشان‏ دارند.
گاهی اوقات اغراق و بزرگنمایی و حتی مطالب خلاف واقع (مانند سبکی بعد از مصرف نوعی روغن خوراکی توقف خودرو پس از ترمز روی یخ  ) در تولید تیزر های مختلف به چشم می خورد که در واقع نوعی توهین به  شعور عمومی مردم می باشد  و عدم پخش چنین تیزر هایی از تلویزیون  مورد انتظار  است.
شایسته است صاحبان کارخانجات و صنایع با اتخاذ شیوه‌های معمول و‏ علمی مشخصات و ویژگی های منحصر به فرد محصولات و خدمات خود را معرفی کنند ‏تا مردم با مقایسه این محصولات و انتخاب محصول یا خدمات برتر، تصمیم بگیرند.‏
از آنجا که‌ آگهی‌های تجاری‌ درنهایت‌ با هدف‌ انتقال‌ اطلاعات‌ و تغییر‏ در رفتار مخاطبان‌ قصد دارند موجبات افزایش مصرف‌ کالایی‌ خاص‌ را پدید آورند و یا باورهای‌ مشخصی‌ را درباره‌ کالاها یا خدمات‌ مرتبط با آن‌ در‏ جامعه‌ رواج ‌دهند، مطالعه‌ این‌ پیام‌ها از نقطه‌ نظر مضامین‌، محتوا ، فرم‌ ارائه‌ و فرهنگ قابل‌ توجه‌ و حائز اهمیت‌ ویژه‌ای‌ می باشند ‌، چرا که‌ هر روز‌،  مخاطبان‌ تلویزیونی‌ بسیاری با گروه‌های سنی متفاوت و قومیتها و فرهنگ‌های مختلف در چندین‌ نوبت‌ شاهد تکرار پیام‌هایی‌ هستند که‌‏ با اهداف‌ ارتباطی‌ مشخصی‌ ، پیام‌هایی‌ را در جامعه‌ مخاطبان‌ منتشر‏ می‌کنند.
در واقع پیام های بازرگانی باید به گونه ای طراحی و تولید شوند که بیانگر و حاوی سبک مشخصی از زندگی باشند و ارزش ها و الگو های آنها کاملا مشخص و سازگار با فرهنگ ایرانی و اجتماعی ما باشند. در شرایطی که اصلاح الگوی مصرف و بهینه مصرف کردن در حال تبدیل شده به شعار بسیاری از کشور های در حال توسعه است و از‏ مردم درخواست می‌شود که در شیوه زندگی تغییرات اساسی الگویی به وجود‏ بیاورند ، تبلیغ با رویکرد مصرف گرایی با چشم انداز طولانی مدت اقتصاد در کشور ما سازگاری ندارد و به نوعی دهان کجی به سیاست های بلند مدت محسوب می شود . رعایت اعتدال در زندگی که در واقع  عامل کمک به اقتصاد خانواده و درنهایت توسعه و پیشرفت کشور است ،  از سوی سازندگان این برنامه ها مورد انتظار است ولی در بسیاری از تبلیغات ها ،  بدون برنامه ، مردم را تشویق به مصرف‏ بیش از حد انواع و اقسام کالا‌های ضروری و غیرضروری می‌کند که ساختار شکنی اقتصادی محسوب می شود . در صورتی که همسو بودن با برنامه های کلان اقتصادی مملکت از سوی کارخانجات و شرکت های خدماتی مورد انتظار است.‏

نکته مهم دیگر، هدف قرار دادن ذهن پاک کودکان در انواع تبلیغات‌های تلویزیونی است. با توجه به رعایت نشدن اصول و مبنای زمان تماشای برنامه‌ها از سوی خانواده‌ها، کودکان ،  بیشتر برنامه‌های تلویزیون را ، در اکثر ساعات شبانه‏ روز و حتی موقع تکرار برنامه ها ، تماشا می‌کنند و اینجاست که برنامه‌ریزان تبلیغات تلویزیونی شرکت‏های مختلف از چیپس و پفک گرفته تا بستنی و لواشک به راحتی پخش تبلیغات مربوط ‏به کودکان را در هر ساعت از شبانه روز درخواست می‌کنند. قبل از فیلم‌ها و سریال‌ها، مسابقات فوتبال ، برنامه های طنز و....‏

هر چند تماشای بیش از حد تبلیغات و یا نشان دادن دوباره و چند باره یک تبلیغ، برای کودکان تبعات منفی اجتماعی جدی به بار خواهد آورد که پالایش ذهن کودک از عادت ناپسند حاصله، زمان زیادی را طلب خواهد کرد و تغییر‏ ذائقه اجتماعی و فرهنگی کودک، کاری بس دشوار خواهد بود، اما نکته مهم‏ تر، هنجارشکنی‌های اجتماعی رایج در برخی از این تیزر‌های تبلیغاتی است که به هیچ وجه منطقی نیستند و در هیچ فرهنگی پذیرفته نیستند.‏

خوردن چیپس و پفک به صورت مشت مشت، داشتن پدر قهرمان به علت بردن فرزند به یک مجموعه تفریحی ، گول زدن مربی ورزش برای خوردن نوعی لواشک ، بالا بردن پاکت خوراکی و خالی کردن‏ آن در حلق، پرتاب در نوشابه در خیابان، فریب دیگران با تظاهر به خفگی یا تلفن زدن و خوردن چیپس یا پفک‏ اعضای خانواده ، استفاده از الفاظ و شیوه لباس پوشیدن جاهل‌های دهه چهل  و پوشش غیر متعارف ( پوشیدن لباس آستین کوتاه روی آستین بلندو باز گذاشتن تکمه های آن ) ، تبلیغ تخیلاتی نظیر سبکی بعد از مصرف نوعی روغن خوراکی و . . .  بخشی از هنجارشکنی‌ها و‏ کژی‌های رایج در تیزر‌های تبلیغاتی است که نمی‌توان به راحتی از کنار‏ آنها گذشت. وقتی می‌توان در کنار یک تیزر تبلیغاتی رفتار‌های آموزنده ،‏ نظیر نظافت شهر، احترام به والدین، احترام به بزرگتر، کمک به همنوع،‏ معرفی هنر ایرانی، معرفی صنایع دستی و حرفه‌هایی که در حال فراموشی هستند، معرفی ابنیه تاریخی، آموزش ادبیات صحیح گفتاری (به جای استفاده‏ از الفاظ چاله میدان‌ها و گاراژها) خواندن درس، پوشش صحیح و مورد قبول‏ عرف جامعه ، رعایت بهداشت ، صرفه جویی ، امر به معروف، نهی از منکر،‏ رعایت حق تقدم  ، رانندگی صحیح و هزاران فعل شایسته دیگر را نیز تبلیغ کرد ، چرا باید‏ به بدآموزی‌های غیر منطقی (پوشیدن البسه جاهل‌های دهه چهل) و تبلیغات  بعضاً خطرناک (بالا بردن پاکت خوراکی و خالی کردن آن در حلق) روی آورد. سوال اینجاست چرا مدیران این شرکت‌ها به جای بالا بردن کیفیت محصولات و هدف قرار دادن‏ بازار‌های جهانی، از شیوه‌های سخیف و ناشایست در تبلیغ محصولاتشان‏ استفاده می‌کنند؟

آنچه واضح است این است که کودکان از نظر تحلیل و چیدمان جورچین‌های اجتماعی و ذهنی به مرحله تکامل نرسیده‌اند و بیشترین آسیب‌های اجتماعی متوجه این گروه است و اثر سوء برخی از تبلیغات نامناسب تا مدت‌ها در ذهن آنها می‌ماند.‏

شایسته است کارگردانان محترم شرکت‌های سازنده تیزر‌های تبلیغاتی در ساخت‏ تیزر‌های تبلیغاتی به ویژه تیزر‌های مربوط به کودکان دقت نظر بیشتری‏ مبذول و از به کار بردن هرگونه ترفند برای ترغیب بچه‌ها به استفاده‏ بیشتر از محصولات خودداری کنند و به جای استفاده از خرده فرهنگ‌های ناشایست، آموزه‌های فرهنگی را دستور کار خود قراردهند تا از این‏ توفیق اجباری که بچه‌ها و خانوده‌ها پای ثابت تماشای آنها هستند، استفاده‏ای مطلوب و شایسته شود.‏
البته این انتظار از مسئولین محترم صدا و سیما نیز وجود دارد که در انتخاب تیزر های تبلیغاتی همه موارد فرهنگی ، مذهبی ، عاطفی و ... را مد نظر قرار دهند تا ان شاالله از رهگذر تیزر های تبلیغاتی ، یک آموزش اجباری نیز حاصل شود . به امید آن روز

محاکمه حروف!

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

این کیسه های دوست داشتنی!

چندی قبل وزیر محترم راه از یک سانحه رانندگی به لطف کیسه های هوا جان سالم به در برد. چند روز مانده به آغاز سال نو نیز علی دائی اسطوره فوتبال کشور در یک حادثه رانندگی با وجود شدت حادثه آسیب چندانی ندید . بی شک همگان از شنیدن خبر سلامتی وزیر محترم راه یا علی دائی ، این یادگار دوران طلایی فوتبال کشور خوشحال شدیم. اما نکته قابل تامل اینکه اگر خدای ناکرده وزیر راه یا جناب دائی در این حوادث رانندگی فوت می کردند ، یک تراژدی رقم می خورد ولی مرگ سالانه 23000 هزار نفر از هموطنانمان در حوادث رانندگی فقط یک آمار است! برآیند عدم رعایت قانون ، سرعت غیر مجاز ، وجود نقاط حادثه خیز ، احتمالاً رانندگی توام با خواب آلودگی یا خستگی به علاوه داشتن یک خودروی ایمن برابر است با یک یا چند ضرب دیدگی ساده و برگشتن به محل کار! اما متاسفانه هموطنان ما با جزئی ترین تصادفات ، شدید ترین صدمات و لطمات را می بینند و ماحصل آن بیش از بیست هزار کشته و سیصد هزار مجروح در سال است. در این مقال سعی نداریم از ماشین های مدرن و پیشرفته تعریف و تمجید کنیم و یا اینکه هر کس که خودروی گران قیمت و ایمن دارد می تواند با سرعت براند و نیاز به رعایت قانون ندارد ؛ نه خیر همه در برابر قانون یکسانند و رعایت قانون از سوی همه اقشار جامعه مورد انتظار است ؛ ولی باید بپذیریم همان طور که تغییر رفتار ترافیکی مردم سال هاست در پلیس راهنمایی و رانندگی و صدا و سیما نشانه گیری شده است و انصافاً هم تغییرات مثبت و چشمگیری در این زمینه حادث شده است ، کمی هم باید برای تغییر نگرش درآمد زایی و رویکرد اقتصاد محور خودروسازان بزرگ کشور کوشش کرد و کیفیت خودرو های ساخت داخل را بالا برد. با وجود اینکه در برخی از خودرو های سواری خارجی بیش از 36 کیسه هوا تعبیه شده است ، خودرو سازان ما در نصب یک کیسه هوا هم چانه زنی می کنند و دائم از پلیس راهور مهلت می گیرند و نصب آن را هر 6 ماه یکبار به تعویق می اندازند. انحصاری بودن ساخت خودرو در کشور و وضع قوانین گمرگی سنگین جهت واردات خودرو باعث شده ، خودرو سازان خود را در عرصه ساخت و تولید خودرو بی رقیب ببینند و جالب اینکه با وجود اعتراضات و شکوه های چند سویه مردم از ایمنی ، کیفیت ، قیمت ، خدمات پس از فروش این دو شرکت خودرو سازی ، همه ساله از آنها به عنوان شرکت های تجاری برتر تجلیل به عمل می آید! پیشنهاد می شود یکی از خودرو هایی را که بعد از تصادف به تلی از آهن پاره تبدیل می شوند و به منظور عبرت سایرین آنها را در مقابل پلیس راه های کشور ، روی داربست نصب می کنند ، به شرکت سازنده نیز بفرستند تا در یابند که چه خودرو هایی تولید می کنند و چطور با جان هموطنان بازی می کنند. هر چند در بیشتر تصادفات عوامل انسانی بیشترین نقش را در بروز حوادث رانندگی دارند و طبق اظهارات فرمانده محترم پلیس راهور ناجا، دلیل 70 درصد تصادفات در کشور ، خستگی، سرعت و سبقت غیر مجاز می باشد ولی گناه راننده ای که از سمت مقابل می آید و اتفاقاً خسته هم نیست و با سرعت مطمئنه در حال رانندگی است چیست؟ در برخی از صحنه ها تصادف اجتناب ناپذیر است و متاسفانه امکان جرح و فوت برای سرنشینان هر دو خودرو متصور است و چه بسا سرنشینان خودرویی که مقصر هم نیستند آسیب بیشتری هم ببینند. بنابراین فقط رعایت قانون کافی نیست چرا که اگر جاده ها استاندارد و خودرو ها ایمن باشند ، دست کم از شدت خسارات وارده به سرنشینان خودروها کاسته خواهد شد. بنابر اطلاعات موجود و برآوردهای جهانی ، در کشور های پیشرفته ، عامل انسانی در حدود 53 درصد و راه و خودرو 47 درصد در تصادفات نقش دارند. در حقیقت می توان نتیجه گرفت که فشار بر عامل انسانی تنها نیمی از مشکلات تصادفات را بر طرف خواهد کرد ؛ بنابراین در کشور های پیشرفته علاوه بر تلاش برای بالا بردن فرهنگ ترافیکی مردم ، به دنبال ساخت جاده های بی خطر و کم خطر و خودرو های استاندارد هستند. رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی و توجه به هشدار های پلیس ، به تنهایی ضامن جان سرنشینان خودرو ها نیست و به عبارتی شرط لازم است ولی هیچگاه کافی نیست و داشتن جاده مناسب و خودرو های استاندارد نیز در کاهش حوادث رانندگی و صدمات پس از حوادث نقش چشمگیری دارند.امید است در سال جاری رویکرد فرهنگ سازی در زمینه ترافیک و حوادث جاده ای تنها به مقوله فرهنگ سازی در امر رانندگی و رعایت مقررات خلاصه نشود و فرهنگ ساخت جاده های استاندارد و خودرو های ایمن و مجهز به کیسه هوا و ترمز ABS - که حداقل تجهیزات ایمنی خودرو محسوب می شوند- نیز در اولویت قرار گیرند.

لیگ ما رو باش

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

انتخاب رشته

انتخاب رشته ، برنامه ای برای تمام فصول

انتخاب رشته یکی از حساس ترین مقاطع زندگی دانش آموزانی است که در آزمون سراسری دانشگاه ها شرکت کرده اند و مجاز به انتخاب رشته شده اند. البته در سال های اخیر با توجه به افزایش ظرفیت دانشگاه ها و داشتن حق انتخاب 100 در رشته ، شاید انتخاب رشته امری آسان به نظر برسد. ولی ذکر این نکته ضروری است که داشتن آگاهی از مختصات رشته ها و تعداد بالای رشته ها علی الخصوص در رشته های تجربی و ریاضی ( بیش از 2000 انتخاب) کار انتخاب رشته را بیش از پیش – علی الخصوص برای دارندگان رتبه های خوب - حساس می کند.

متاسفانه در سال های اخیر در موسم انتخاب رشته افرادی که آگاهی چندانی از انتخاب رشته ندارند ، اقدام به پهن کردن بساط انتخاب رشته می کنند و با سرنوشت جوانان بازی می کنند. فعالیت این افراد شبیه به کار افرادی است که در ماه مبارک رمضان در بوتیک و مکانیکی یا باطری سازی اقدام به طبخ و فروش حلیم می کنند!

این افراد که عمدتاً معلم ، استاد دانشگاه یا دانشجو هستند در طول سال به هر فعالیتی به جز مشاوره و مطالعه در خصوص رشته های دانشگاهی مشغول هستند و در این ایام در بعضی آموزشگاه های خاص یا حتی با اجاره مکانی ، با اخذ هزینه های گزاف و بالاتر از تعرفه آموزش و پرورش اقدام به انتخاب رشته می کنند که جا دارد خانواده ها نسبت به مشاوره گرفتن از آنها حساسیت بیشتری نشان دهند. از سوی دیگر چنین موسساتی بعد از اعلام نتایج قبول شدگان کنکور، با پخش آگاهی و درج تصاویر قبول شدگان ، تمام قبول شدگان شهرستان را به نوعی زیر مجموعه موسسه خودشان می دانند و حتی اگر کسی یک سوال از ابواب موسسه پرسیده باشد و در کنکور قبول شود ، از نظر این دوستان مخفی نخواهد ماند و اسمش در لیست قبول شدگان موسسه درج خواهد شد!

داوطلبان باید عنایت داشته باشند ، مشاوره یک امر تخصصی و علمی است. مشاور در طول سال با مطالعه کتب مختلف و کسب آگاهی در مورد رشته های مختلف ، بازار کار ، دانشگاه های مختلف و ... در موسم انتخاب رشته با آگاهی از مفاهیم تخصصی نظیر قطب ، زیر گروه ، رتبه کل ، آخرین رتبه قبولی و تشریح آنها برای داوطلبان به مددشان می آید تا آنها را در انتخاب رشته مورد نظرشان کمک کند. الا ایحال ذکر این نکته ضروری است که انتخاب رشته در نهایت باید توسط خود فرد صورت بگیرد و وظیفه مشاور تنها هدایت ، معرفی رشته ها ، بیان تفاوت های موجود بین رشته های مشابه ، احتمال قبولی فرد در رشته های مختلف با کسب اطلاع از روحیات ، سطح علمی و حتی سطح خانوادگی و وضعیت مالی دانش آموز می باشد

ولی در نهایت تصمیم گیرنده نهایی باید خود فرد باشد. چرا که هیج کس بهتر از خود فرد از علاقه مندی ها و خصوصیات درونی خود خبر ندارد و مشاور فقط باید زمینه برای تصمیم گیری اصولی و منطقی فراهم کند.

حالا.حکایت ماست>

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

آدم های خوب ، آدم های بد!

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.