«فرار مغز ها» یا صادرات رایگان سرمایه انسانی!

فرار مغز ها  (Brain Drain) که از یکی از مشکلات اجتماعی ، سیاسی و اقتصادی کشور های در حال توسعه یا حتی توسعه یافته است ، به مهاجرت فردی یا گروهی نخبگان علمی ، افراد تحصیلکرده یا افراد مستعد و دارای فن و هنر به کشورهای نخبه پذیر اطلاق می شود. دلایل زیادی در بروزه این پدیده نقش دارند که ماهیت این دلایل در کشور های مختلف متفاوت است. در برخی کشور ها ، دلایل سیاسی یا اجتماعی باعث مهاجرت نخبگان می شود و در برخی جوامع مشکلات اقتصادی و ...
بدیهی است که با مهاجرت نیروی ماهر و متخصص که دارای تحصیلات عالیه می باشند ، ضرر های مالی جبران ناپذیری متوجه کشور مبداء خواهد شد ؛ چرا که تربیت متخصصین و نیروی کار مفید در جامعه نیاز به صرف هزینه های بسیار دارد و با مهاجرت این افراد عملاً این منابع مالی و سود حاصله در قالب نیروی انسانی متخصص به کشورهای نخبه پذیر منتقل می شوند. البته در مقابل این پدیده ، فرآیند «جذب نخبگان» هم داریم که معمولاً توسط کشور های اروپایی و آمریکا برنامه ریزی می شود و ابتدایی ترین و مقدماتی ترین شکل آن ارسال دعوتنامه برای نخبگان سایر کشورها جهت ادامه تحصیل در دانشگاه های معتبر کشورشان می باشد. اخیراً برنامه ریزان و طراحان جذب نخبه ها در کشور های نخبه پذیر سعی می کنند واژه «فرار مغز ها»  کمتر مورد استفاده قرار گیرد و تمایل دارند واژه هایی نظیر گردش مغزها (Brain Circulation)یا تبادل مغز ها  (Brain Exchange)بیشتر سر زبان ها بیفتند تا از بار معنایی منفی پدیده «فرار مغز ها» بکاهند. البته در سال های اخیر کشور های در حال توسعه در تلاشند با اجرای برنامه های مختلف مانع مهاجرت نخبگان خود به کشور های نخبه پذیر شوند و از سوی دیگر با وجود منافع مادی فراوان جذب نخبگان توسط کشور های نخبه پذیر ،  اروپایی ها نگران تاثیرات اجتماعی منفی بر اوضاع علمی و اجتماعی خود نیز هستند و اخیراً قوانین محدود کننده ای برای مهاجرت در نظر گرفته اند. با این وجود پدیده «فرار مغز ها»  کماکان وجود دارد و اگر هر واژه یا اصطلاح دیگری به جای آن به کار ببریم ، تاثیری در اصل ماجرا نخواهد داشت و سالانه شاهد خروج میلیارد ها دلار سرمایه فکری و علمی از کشور های مبداء به کشور های نخبه پذیر هستیم.
فرار مغز ها از ایران
در کشور ما نیز پدیده «فرار مغز ها»  وجود دارد و علی رغم تلاش های دولت در کنترل این پدیده کماکان شاهد بروز آن در سطوح مختلف هستیم. هر چند برخی از مسئولین این فرآیند را «فرار مغز ها»  تلقی نمی کنند و ترجیح می دهند از آن به عنوان « هجرت فرهنگی و علمی» یا «مهاجرت نخبگان» یاد کنند ولی ذکر این نکته ضروری است که پاک کردن صورت مسئله چاره کار نیست و باید راهکار های منطقی برای کاهش روند مهاجرت نخبگان در نظر گرفت. حتی برخی از مسئولین معتقدند که اگر کسی فکر می کند تمام استعداد بالقوه اش در کشور به منصه ظهور نمی رسد ، اگر بماند به مردم خیانت کرده است! شاید برخی از این تعابیر و اظهار نظر ها ، از سر دلسوزی و خیر خواهی باشد ولی باید بپذیریم که روند رو به رشد این نوع صادرات استعداد های وطنی ، زیبنده کشوری با قدمت چند هزار ساله و داشتن مفاخر علمی و ادبی بزرگی چون بوعلی سینا ، فارابی ، خیام ، خوارزمی و ... نیست. در خصوص  میزان مهاجرت نخبگان کشورمان آمارهای مختلفی در سایت ها و خبر گزاری های مختلف منتشر می شود و از خروج 150 هزار تا 180 هزار تحصلیکرده در سال خبر می دهند که به نظر کمتر به واقعیت شبیه است و برخی از نشریات در این خصوص سیاه نمایی می کنند. ولی چیزی که به واقعیت نزدیک است خروج تعداد کثیری از ایرانیان تحصیلکرده و اقامت دائم آنها در کشور های اروپایی و آمریکاست در سه دهه اخیر است که ریشه یابی این معضل و برنامه ریزی جهت جلوگیری از این سرمایه عظیم انسانی ضرروی به نظر می رسد. البته تمام این مهاجرت ها به کشور های نخبه پذیر به اقامت دائم منجر نمی شود و برخی از نخبگان بعد از اتمام درس و چند سال اقامت در خارج از کشور به وطنشان بر می گردند. معاون بنیاد ملی نخبگان در این خصوص تاکید دارد: «البته رفتن به خارج از کشور فی نفسه بد نیست؛ چرا که بسیاری از دانشگاه‌های خارجی از لحاظ علمی دارای قدرت بالایی هستند و حتی بسیاری از مسؤولان رده بالای کشور تحصیل کرده خارج از کشور بوده و در حال حاضر در کشور خدمت می‌کنند. همچنین بسیاری از افرادی که در خارج از کشور تحصیل می‌کنند مطمئنا روزی به ایران باز می‌گردند.» اما قبول کنیم که نباید با امید به این اصل آنها روزی به ایران بر می گردنند از فراهم کردن امکانات مناسب و شرایط ادامه تحصیل و موقعیت کاری استاندارد برای نخبگان در کشور غافل شویم. 
دلایل بروز فرار مغز ها  
عوامل داخلی و خارجی متعدد  فراوانی وجود دارند که نخبگان  را برای مهاجرت به خارج از کشور مصمم می سازند. یکی از عمده ترین دلایل داخلی مهاجرت نخبگان در کشور ما ،کم توجهی یا به عبارتی بی توجهی به مقوله علم و دانش در مقایسه با سایر مولفه های اجتماعی و هنری نظیر سینما و ورزش علی الخصوص فوتبال است. چندی قبل به تعدادی از برگزیدگان یک مسابقه علمی یک قطعه فلش به عنوان هدیه! اهدا شد یا یکی از نخبگان علمی کشور که در جشنواره خوارزمی موفق به کسب عنوان شده است ، برای کسب در آمد و انجام پروژه های تحقیقاتی به عنوان پیک موتوری در یک شرکت مشغول به کار است! در حالی که امروز می بینیم برای لگد زدن به توپ ( چون فوتبال به عقیده نگارنده تعریف دیگری دارد) سالانه میلیارد ها تومان بی حساب و کتاب هزینه می شود و خروجی آن چیزی جز رواج فرهنگ و ادبیات چاله میدان ها و گاراژ ها نیست که به صورت پخش زنده از زبان مدیران به ظاهر متشرع ساطع می شود! هر چند مسائلی نظیر بروکراسی های فلج کننده اداری ، مشکلات عدیده در ثبت آثار و اختراعات ، عوامل اقتصادی و در آمد و حقوق ناچیز اساتید در مقایسه با سایر اقشار جامعه که بعضاً حتی تحصیلات متوسطه ندارند ، عدم رعایت اصل شایسته سالاری ، واگذاری بسیاری از مشاغل به افراد فاقد صلاحیت و یا کم صلاحیت، واگذاری مشاغل بر اساس رابطه، عدم تطابق شغل با تخصص در رشته افراد، دولتی بودن بسیاری امور و ... نیز در مهاجرت نخبگان به خارج از کشور تاثیر مستقیم دارند. 
از دلایل خارجی این ماجرا نیز می توان به امکانات و موقعیت های مناسب برای ادامه تحصیل ، کسب در آمد و داشتن زندگی مرفه در خارج از کشور اشاره کرد که این رویاهای تقریباً در دسترس عزم نخبگان را برای رفتن به سرزمین رویا ها جزم می کنند.
راهکار های جلوگیری از مهاجرت نخبگان:
بدون تعارف باید این واقعیت را بپذیریم که امکانات و موقعیت علمی دانشگاه های برخی از کشورهای خارجی به مراتب از اوضاع فعلی دانشگاه های ما بهتر و برتر است و بی شک استعداد ها و توانمندی های نخبگان در این دانشگاه ها عمیق تر و راحت تر به منصه ظهور می رسند و نخبگان هر کشوری علاقه مند تحصیل در این دانشگاه ها هستند. چندی قبل روزنامه جام جم  تصویر یک آگهی مربوط به خوابگاه های دانشجویی دانشگاه شریف را منتشر کرد که در آن کمیته انظباطی دانشگاه نسبت به جمع آوری قلیان در خوابگاه ها تا یک تاریخ مشخص اولتیاماتوم داده بود! به راستی در دانشگاهی که یکی از وزنه های علمی کشور محسوب می شد یا به زعم برخی دوستان محسوب می شود ، رواج فراگیر قلیان به یک معضل اساسی تبدیل شده که باید با اولتیماتوم با آن مبارزه شود! بنابراین نباید این تصور را داشته باشیم که دانشگاه ها ما نیز پا به پای دانشگاه های پیشرفته دنیا در حال توسعه و پیشرفت هستند. باید در این زمینه تلاش کرد و با تغییر نگرش در ساختار دانشگاه ها بتوانیم خود را به ایده آل های جهانی نزدیک کنیم. شاید برگزاری تور های دانشجویی در فصل تابستان در خارج از کشور ، دعوت از برخی اساتید خارجی ، ایجاد موقعیت برای گذراندن برخی واحد ها یا دروس در خارج از کشور ، تبادل استاد و دانشجو و ... برخی از نیاز های جامعه نخبه دانشجویی کشور مرتفع شود. یقیناً تقبل هزینه هایی از این دست از تحمل خسارات میلیاردی که از اقامت دائم نخبگان متوجه کشور می شود ، آسان تر و منطقی تر است. هر چند در کنار این امور ، لزوم تقویت و نظارت جامع بر فرآیند توسعه دانشگاه ها ، نظارت و کنترل جذب بی رویه دانشجو و بالا بردن توان و ظرفیت کیفی دانشگاه ها به جای افزایش کمی و مجازی این ظرفیت ، شناسایی و حمایت ویژه از افرادی که علاوه بر توان و استعداد بالا عرق ملی نیز در وجود آنها دیده می شود ، تقویت ستاد ملی نخبگان و تشکیل نهاد هایی از این دست می توانند در کاهش روند این گونه مهاجرت ها موثر باشند.
سخن آخر
علی ایحال باید بپذیریم در کنار فراهم کردن امکانات برای نخبگان ، باید این باور را نیز در جوانان ایرانی به وجود بیاوریم که سرزمین مادری مان ساخته نخواهد شد مگر به همت جوانانی که در همه عرصه های علمی ، فرهنگی ، هنری و ورزشی در حال تنه زدن به بزرگان دنیا هستند. اما یادمان باشد که برانگیختن همت جوانان ایرانی نیاز به برنامه ریزی ، پرهیز از شعار ، صرف هزینه و استفاده از تجارب بزرگان و ریش سفید های علمی جامعه نیز دارد. به امید روزی که شاهد مهاجرت دائم هیچ نخبه ای از کشور نباشیم.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد