موانع آموزشی در یادگیری زبان انگلیسی

در عصر حاضر، یادگیری زبان های خارجی علی الخصوص زبان انگلیسی یکی از نیاز های جامعه مدرن امروزی محسوب می شود و در اکثر کشور های دنیا، آموزش زبان انگلیسی با رویکرد های متفاوت در حال پیگیری است. در کشور ما نیز مسئولین نظام آموزشی با بهره گیری از تجارب سایر کشور ها در حال تغییر ساختار آموزش زبان انگلیسی – به خصوص در مدارس- هستند. اما پراکندگی و تشتت آرا، داشتن نگاه منفی به دانش زبان انگلیسی و بیگانه خواندن آن، اظهار نظر های غیر کارشناسانه برخی متولیان نظام آموزش کشور، تغییر مداوم سیستم آموزشی و دیگر عوامل اجتماعی و فرهنگی دیگر باعث شده است که فرآیند آموزش زبان انگلیسی در کشور ما به صورت ناقص اجرا شود تا جایی که بسیاری خانواده ها بر این باورند که در مدارس آن طور که باید و شاید به بچه ها انگلیسی آموزش داده نمی شود و بعد از چند سال آموزش انگلیسی در مدارس فرزندان آنها حتی نمی توانند خود را به زبان انگلیسی معرفی کنند! بنابراین آنها مجبورند بچه های خود را برای یادگیری بهتر زبان به آموزشگاه ها بفرستند.
البته همین انتقاد و نتیجه گیری هم به نوعی غیر کارشناسانه و غیر منطقی است چرا که اگر مبنای یادگیری زبان معرفی خود به یک زبان دیگر باشد، اکثر دانش آموزان یا حتی فارغ التحصیلان مدارس ما قادر نیستند خود را به زبان عربی نیز معرفی کنند! در صورتی که زبان عربی به مراتب برای ما مسلمانان آسانتر است و علاوه بر خواندن درس عربی از سال های اولیه مدرسه در قالب درس قران و عربی، متون کتب و ادعیه دینی ما نیز عربی است و حروف این زبان نیز با حروف فارسی یکسان است.
اما این واقعیت را نیز باید بپذیریم که آموزش زبان در کشور ما، حرکتی کند و غیر علمی دارد. عمده ترین دلیل آن نیز داشتن فرم رسمی و دستوری آموزش زبان در مدارس است. مادامی که نگرش مسئولان نظام آموزش به نحوه آموزش این زبان تغییر نکند، تغییر ساختار، تغییر کتب و منابع و حتی تغییر ساعات درسی تاثیری در یادگیری دانش آموزان نخواهد داشت.
در اکثر کشور های دنیا آموزش زبان از سنین خردسالی یعنی 5 تا 6 سالگی حتی پائین تر آغاز می شود که در این سنین «دغدغه یادگیری» در قاموس کودک معنایی ندارد و کودک آموزش زبان را در راستای سایر بازی ها یاد می گیر که به این روش «های اسکوپ» یا همان «یادگیری پویا» می گویند. 
اما در کشور ما عملاً اموزش زبان از 12 سالگی آغاز می شود که برای آموزش زبان بسیار دیر است. در سیستم جدید آموزش و پرورش که آموزش زبان از پایه هفتم متوسطه آغاز می شود یا حتی در سیستم قبلی که آموزش زبان از پایه اول راهنمایی شروع می شد، اولین دغدغه دانش آموزان قبولی در درس و تجدید نشدن است که به شدت روی یادگیری اثر سوء می گذارد. این اضطراب متاسفانه تا سال های پایانی مدرسه همراه دانش آموز خواهد ماند که ماحصل آن قبولی صِرف در این درس و عدم توانایی در به کارگیری آن در موقعیت های حقیقی است. برخی از خانواده ها که به این امر واقفند سعی می کنند به مدد آموزشگاه های زبان انگلیسی این گپ یا حفره آموزشی را پر کنند. غافل از اینکه بسیاری از آموزشگاه های زبان نیز خود فاقد وجاهت آموزشی استاندارد و مناسب برای آموزش این زبان هستند.
آموزشگاه های زبان، راه حل یا بیراهه!
امروزه دریافت مجوز آموزشگاه زبان یک فرآیند پیچیده و منحصر به فرد نیست و هر کسی که دارای مدرک لیسانس (در هر رشته ای !) باشد و سه سال سابقه تدریس ( هرنوع تدریس ، در هر موسسه ای ) باشد؛ می تواند  با درخواست از مدیریت آموزش و پرورش منطقه خود و پرداخت چند ده هزار تومان ، اقدام به تاسیس آموزشگاه زبان کند و هیچ آزمون علمی یا تخصصی در کار نیست!
در اکثر شهرهای استان موسسات زبان فراوانی وجود دارد که البته هر کدام از آنها سعی می کنند خود را وابسته به یکی از موسسات داخل یا خارج کشور نشان دهند و با قید عبارت « اعطای مدرک بین المللی » اعتبار موسسه خود را بالا ببرند.
آنچه که واضح است این است که مدرک هیچ یک از موسسات زبان در ایران رسمی نیست و اساسا به آن مدرک اطلاق نمی شود بلکه « گواهی شرکت در کلاس های آموزش زبان انگلیسی » محسوب می شود و برخی از آنها در استخدام های غیر دولتی ( منشی گری یا خدمات تایپ)  آن هم به شرط داشتن سواد اطلاعاتی شاید کاربرد داشته باشند ! مدارک رسمی عمدتاً از طریق آزمون های سازمان سنجش و برخی موسسات بین المللی معتبر دنیا صادر می شوند که تافل ، آیتلس و تولیمو نمونه های آزمون های رسمی محسوب می شوند.
از سوی دیگر با توجه به تعداد زیاد آموزشگاه های زبان علی الخصوص در شهر های بزرگ ( هر چند تعداد آنها در شهر های کوچک هم چندان کم نیست) نظارت جامعی بر روند فعالیت های آنها و میزان یادگیری افراد وجود ندارد و بیشتر بازدیدهایی که از سوی آموزش و پرورش صورت می گیرد به منظور بررسی تخلفات ، عدم تداخل روز های تدریس پسران و دختران ، ثبت آمار دقیق ، بررسی اعتبار مجوز و مطالبه 10 یا 20 در صد سهم آموزش و پرورش از محل آموزشگاه های زبان می باشد. بنابراین کیفیت و کار آیی این بسیاری آموزشگاه ها عمدتاً در هاله ای از ابهام است. البته اگر از حق نگذریم برخی آموزشگاه ها نیز به شدت به مقررات علمی و آموزشی پایبند بوده و کیفیت را فدای کمیت نکرده و در عرصه بالا بردن سواد اطلاعاتی بچه ها نقش مهمی را ایفا نموده اند و ماحصل این صداقت ، علاقه بیش از حد خانوده ها به ثبت نام در مراکزی است که کیفیت آموزشی اولین دغدغه آنها بوده است.
اما آموزشگاه هایی که مبنای کسب در آمد را هدف وجودی موسسه در نظر گرفته اند ،   فاقد ساختار و هدف مشخص آموزشی هستند و برای شروع ، برنامه ریزی مشخص علمی و از قبل تهیه شده ندارند ،  این موسسات در جذب بی پایه و اساس زبان آموز و استاد گوی سبقت را از هم می ربایند و با دادن امتیازاتی نظیر دادن تخفیف در صورت معرفی دو یا سه زبان آموز جدید یا دادن سررسید ، تقویم ، کلاسور و ...  به زبان آموزان سعی در جذب بیشتر مشتری ! دارند و در واقع به پدیده آموزش به چشم تجارت می نگرنند . یکی از اصلی ترین بخش های هرم آموزش زبان ، یعنی غربال کردن و جدا کردن زبان آموزان از همدیگر در اکثر موسسات نادیده گرفته شده و به تشخیص و قضاوت خود آنها محدود می شود. در اینجا در یک کلاس توازن علمی مخاطبان بهم می خورد و اولین تبعیض به طور اتوماتیک بین زبان آموزان اعمال می شود و استاد چه بخواهد و چه نخواهد با عدم توزیع عادلانه « نگاه»  و « توجه » نسبت به آنها روبرو می شود.
اینجاست که کارآیی فردی و تیمی در کلاس به حداقل می رسد و کلاس برای برخی بسیار پیش پا افتاده و برای برخی پیچیده و دشوار می نماید و راندمان کار به شدت پائین می آید و هر دو گروه در فرآیند یادگیری دچار مشکل می شوند و یا موسسه خود را عوض می کنند و یا قید یادگیری زبان را می زنند.
سخن آخر
ذکر این نکته ضروری است که یادگیری یک زبان فرآیندی پیچیده و دارای ابعاد فراوانی است و آموختن آن از طریق خواندن 6 کتاب در دوره اول و دوم متوسطه( نظام آموزشی جدید) امکان پذیر نمی باشد. کودکی را تصور بفرمائید که تازه به حرف افتاده است و قرار است زبان مادری خود را بیاموزد. کودکی که در معرض انواع و اقسام آموزش های کلامی، رفتاری، رسانه ای، عینی، صوتی و تصویری والدین و اطرافیان و به عبارتی در معرض بمباران آموزشی قرار دارد، عملاً سه الی چهار سال طول می کشد تا سخن گفتن را یاد بگیرد. آن وقت چطور انتظار داریم دانش آموزان ما در طی 2 الی 4 ساعت آموزش در هفته در کلاس های 30 الی 40 نفره با کمترین امکانات آموزشی و سمعی و بصری زبان انگلیسی یاد بگیرند! به نظر می رسد زمان آن فرا رسیده تا مسئولان نحوه نگرش و انتظارات خود را از آموزش این زبان در مدارس تغییر دهند و با در پیش گرفتن رویکرد جدیدی، آموزش زبان را از سنین ابتدایی آغاز کنند تا در مقاطع بالاتر دانش آموزانی که خود را نیازمند به دانش انگلیسی می بینند، مجبور به عقب گرد و شروع یادگیری زبان از حروف الفبا نشوند!
خبر گزاری فارس – 19 مهر 92

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد