پارادوکس اجتماعی در جامعه کنونی !

باسمه تعالی

چندی قبل پشت یک کامیون جمله ای با این مضمون نوشته شده بود: « روزگار غریبی است نازنین!»

این که «نازنین» چه کسی است و چه نسبتی با راننده دارد به ما مربوط نیست ولی انصافاً دنیای عجیبی است و چیز هایی در جامعه می بینیم که واقعاً جای تعجب دارد. به عنوان مثال با وجود ایجاد انواع و اقسام دانشگاه های دولتی ، نیمه دولتی ، شبه دولتی ، غیر دولتی ، آزاد وقفی ، شبه وقفی ، پیام نور ، غیر انتفاعی، علمی کاربردی و ... سطح سواد مردم پائین تر آمده است!( نقل از روزنامه جاج جم ، گناهش به گردن نویسنده اش)

در فوتبال چند صد میلیارد هزینه می کنیم ولی جز بی اخلاقی و حیف و میل کردن بیت المال چیزی حاصل نمی شود و تیم ملی سالهاست در آسیا مقامی کسب نکرده وآخرین افتخار ما پنالتی نگرفته ما در مقابل آرژانتین است ولی در بقیه ورزش ها مثل تکواندو ، کاراته، کشتی ، والیبال نشسته و ...  که یک صدم فوتبال هزینه نمی کنیم به کمتر از طلای جهانی راضی نیستیم!

اتوبان ها و خیابان ها عریض تر و بیشتر شده اند و سرعت ماشین ها دو چندان شده است ولی دیر تر به محل کار می رسیم!

از یک طرف ادعا می کنیم که طرح 3-3-6 در آموزش و پرورش برای مقابله با نظام درسی غربی و بیگانه با رویکرد فرهنگ اسلامی و ملی ما تدوین شده و ایجاد یک نظام تربیتی با معیارهای اسلامی از ضروریات است.اما در زمانی که نوبت به دفاع از طرح3-3-6 می رسد باز هم از کشور های غربی مایه می گذاریم که نظام 3-3-6 در 123 کشور جهان از جمله کشورهای غربی و اروپایی اجرا شده و امتحان خود را پس داده است!

برای سیل زدگان آن سوی جهان اقلام مورد نیازشان را با کامیون و هواپیما ارسال می کنیم ولی وقتی در بهشهر و چالوس خودمان سیل می آید ، چکمه 6 هزار تومانی را 20 هزار تومان و آب معدنی 700 تومانی را 5000 به همسایه و دوست و فامیل می فروشیم.

علی رغم وجود انواع و اقسام لوازم التحریر ، نوشت افزار ، کتابها و نرم افزار های کمک آموزشی و کلاس های تقویتی بچه ها کمتر درس می خوانند!

با وجود تنوع غذایی در تغذیه مردم ، ناراحتی های گوارشی چند برابر شده است. پزشک ، مراکز درمانی ، دارو فراوان ولی سلامتی ، گنجی نایاب شده است.

چند ده برابر گذشته کتاب چاپ می شود و همه نویسنده شده اند، ولی تعداد کتابخوان ها کمتر شده اند.

دستگاه های چاپ مدرن تر و سریعتر شده اند ولی تیراژ کتاب ها به زور به 1000 نسخه می رسد.

در ادارات در تابستان پوشیدن کت مرسوم است و در زمستان تی شرت! حیرتا که بخشنامه هدفمندی و اقتصاد مقاومتی به ادارات واصل نشده است.

مفهوم چراغ زرد را «عبور با احتیاط » تعریف می کنیم ولی به محض زرد شدن چراغ راهنمایی، پدال گاز را چنان فشار می دهیم که به کف ماشین می چسبد!

در ژاپن برای جلوگیری از تصادفات ، ساخت موتور با سه چرخ رو به افزایش است  اما ما با موتوری که دو چرخ دارد ، تک چرخ می زنیم!

در کشور های اروپایی با آخرین فن آوری ها سعی در کاستن صدای اگزوز خودرو ها و موتورسیکلت ها دارند ولی  ما با دستکاری در انباری اگزوز، صدای آن را تا حد ممکن بالا می بریم!

 

با وجود تاکید همه اساتید و کارشناسان محترم بر روی اهمیت مسئله آموزش ، در تلویزیون همه رقم برنامه پخش می شود از تهیه ماسک پوست کدو و خیار برای صورت گرفته تا قلمه زدن گل شمعدانی و طرز تهیه ساندویچ نان و پنیر ، ولی راجع به آموزش و پرورش و مدارس ، برنامه مستقل نداریم!

سیگار و توتون قلیان میوه ای در بسته بندی های شیک و متنوع و با کمترین قیمت در بازار عرضه می شوند ؛ بعد انتظار داریم هیچ کس طرف دخانیات نرود!

با هر بار تنفس یا دو بار عطسه پشت سر هم ، تقریباً نیم کیلو سرب وارد ریه همشهریان تهرانی می شود ، ولی از طرف دیگر به مردم می گوییم سوسیس و کالباس نخورند!

در بزرگراه ها بیلبورد هایی تبلیغاتی نصب کرده ایم از این طرف تا آن طرف خیابان ، بعد از مردم می خواهیم هنگام رانندگی ، با تلفن همراه صحبت نکنند!

بدیهی ترین اصول را که باید در مهد کودک ها آموزش داد با درشت ترین فونت در مکان های عمومی نصب کرده ایم نظیر :« در برابر اشتباهتان عذر خواهی کنید ، لطفاً کف اتوبوس آشغال نریزید ، لطفاً گل نچینید ، لطفاً نوبت را رعایت کنید و ...» آن وقت انتظار رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی را از مردم داریم!

بزرگان فوتبال ما در صدا و سیما و سایت ها به یکدیگر بدترین توهین ها و بی احترامی را روا می دارند ، بعد دنبال سرنخ می گردیم که چرا در ورزشگاه ها تماشاگران به هم فحش می دهند!

و هزاران پارادوکس یا تضاد عینی دیگر ...

  وحید حاج سعیدی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد